
ايتالو كالوينو
1923- 1985 ¡ ايتاليايي
داستانهاي پستمدرن و شيطنتآميزش او را در جايگاه يكي از مهمترين نويسندگان قرن بيستم قرار داده است. روايتهاي او انتظارات سنتي از فرم و محتوا، نويسنده و خواننده را زير و رو ميكند.
ایتالو کالوینو در ۱۹۲۳ در کوبا از پدر و مادری ایتالیایی و دانشمند متولد شد. وقتی ایتالو هنوز کودک بود، خانواده به سانرومو در ایتالیا نقل مکان کردند و ایتالو کودکیاش را در همان شهر گذراند و با این که علاقهی فراوانی به ادبیات داشت، در هجده سالگی برای تحصیل در رشتهی کشاورزی در دانشگاه تورین ثبتنام کرد. جنگ جهانی دوم، منجر به تغییرات اساسی در جهانبيني کالوینو شد. طی این دوره او هم کمونیست شد و هم به مقاومت ضد فاشیستی پیوست. کالوینو بعد از پایان جنگ دوباره برای تحصیل به تورین بازگشت و با مدرک کارشناسی ارشد در رشتهی ادبیات فارغالتحصیل شد. برای او تعهد به دیدگاههای سیاسی آنقدر مهم بود که به عنوان نویسنده در روزنامهی کمونیستی لونیتا مشغول به کار شد، اما تهاجم نیروهای شوروی به مجارستان در ۱۹۵۶ منجر به سرخوردگی او از کمونیسم شد و بالاخره بعد از دوازده سال حزب را ترک کرد.
تجربیات او در جبههی مقاومت دستمایهی نوشتن دو اثر داستانی او شد؛ رمان نئورئالیستی «کوره راه لانههای عنکبوت» (1947) که مقاومت را از دریچهی نگاه یک پسربچه میبیند و مجموعه داستان کوتاه «آدم، یک بعد از ظهر و دیگر داستانها» (۱۹۴۹). کالوینو در ۱۹۵۵ با زنی متأهل به نام السا دی جورجی وارد رابطهی نامشروع شد. نامههای عجیب او به این بازیگر که بعد از مرگ او و در سال ۲۰۰۴ منتشر شدند، رسوایی عجیبی اطراف نام او به وجود آورد.
هنر داستانپردازی
در دههی ۱۹۵۰ آثار كالوينو مخصوصاً سه اثری که اقبالی بینالمللی یافت، وارد شاخهی فانتزی و تمثیلی شد: داستانهای «ویکنت دو نیم شده» (۱۹۵۲)، «بارون درختنشین» (۱۹۵۷) و «شوالیهی ناموجود» (۱۹۵۹). از این زمان بود که کالوینو واقعگرایی را کنار گذاشت و با تأثیری که به وضوح از بورخس، کافکا و سروانتس گرفته بود، به بیان مفاهیم مورد نظرش در قالب داستان پرداخت. با شروع دههی ۱۹۶۰ در مجموعه داستان کوتاه «تی صفر» (۱۹۶۷) شروع به نوشتن نوعی از داستان کرد که در آن قصه شبیه یک بازی پیچیده میشد که خواننده را هم تشویق میکرد در یافتن طرح داستان و گرهگشایی در آن مشارکت کند. کالوینو در ۱۹۶۴ با مترجم آرژانتینی، استر جودیت سینگر ازدواج کرد. بعد از انتقال به رم؛ جایی که دخترشان جیووانا به دنیا آمد، او توجهش را به نوشتن سری داستانهای کوتاه «کمدیهای کیهانی» معطوف کرد که مجموعهای بسیار مبتکرانه و تحسینبرانگیز از آب درآمد. کالوینو در این داستانها با ارجاعات گوناگونی به ساموئل بکت، لوئیس کارول، جبر، نجوم، نشانهشناسی، ساختارگرایی و کتابهای مصور (کمیک)، به بازگویی خلقت و تکامل کیهانی پرداخته است. او اندکی قبل از انقلاب ۱۹۶۸ به همراه خانوادهی خود به پاریس نقل مکان کرد و به گروه ادبی رادیکال اولیپو پیوست. در ۱۹۷۲ کالوینو داستان «شهرهای نامرئی» را منتشر کرد. این کتاب که به زیبایی نوشته شده، این ایدهی مبهوتکننده را بررسی میکند که معنا نه تنها پایدار نیست، بلکه دائماً در حال تغییر است و امکان یک حقیقت واحد را نفی میکند. مشهورترین اثر فراداستانی او، کتاب «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» (۱۹۷۹) است که ده رمان ناتمام را دربر دارد؛ کتابی که دربارهی خود فرایند ادبی و عمل خواندن نوشته شده و با چند قطعه به صورت دوم شخص پیش میرود؛ قطعاتی که به خواننده به عنوان تو یا شخصیت اصلی متن اشاره میکند و او را کاملاً در زمینهی اثر فرو میبرد: «تو داری شروع به خواندن داستان جدید ایتالو کالوینو، اگر شبی از شبهای زمستان مسافری، میکنی. آرام بگیر، حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سر دور کن...»
او در ۱۹۸۰ به رم بازگشت و آخرین کتابش «آقای پالومار» را سه سال بعد منتشر کرد. ایتالو کالوینو در ۱۹۸۵ به علت خونریزی مغزی در بیمارستانی در سیهنا درگذشت. کالوینو در آن زمان تنها ۶۱ سال داشت و آثارش بیش از تمام نويسندگان ایتالیایی معاصرش به زبانهای دیگر ترجمه شده بود.
دیدگاه خود را بنویسید