ايزابل آلنده
متولد 1942 ¡ شيليايي
يكي از محبوبترين نويسندگان آمريكاي لاتين كه از رئاليسم جادويي براي بيان قدرت و تسليمناپذيري شخصيتهايش در مواجهه با سركوب سياسي و تحولات عاطفي استفاده ميكند.
ایزابل آلنده نویسندهای است که با دفاعیاتش از افراد ضعیف و طردشده شناخته میشود؛ ویژگیای که از ابتدای جوانی در او ظاهر شد. در سالهای دههی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ آلنده در زادگاهش شیلی به عنوان یک روزنامهنگار و مجری تلویزیون از موقعیت و جایگاه خوبی برخوردار بود. در آن دوره، پسر عموی پدرش، سالوادور آلنده رئیسجمهور بود. بعد اتفاقی افتاد که قرار بود هم زندگی او و هم کشورش را تکان دهد؛ کودتایی با حمایت ایالاتمتحده که در آن آلندهي چپگرا که از طریق انتخابات قانونی به قدرت رسیده بود از قدرت برکنار شد تا ژنرال پینوشه بر سر کار بیاید؛ دیکتاتوری که کشور را در ورطهی نظامیگری فرو برد.
داستان نسلها
ایزابل آلنده به ونزوئلا گریخت و سیزده سال آنجا ماند. او اولین و مشهورترین کتابش «خانهی ارواح» را در ۱۹۸۱ در قالب نامهای به پدربزرگ صد سالهاش که در حال مرگ بود نوشت؛ کسی که پس از فرار پدرش به تربیت او کمک کرده بود. قصد او این بود که به پیرمرد نشان دهد همیشه در قلب کسانی که پشت گذاشته است زنده خواهد ماند. این متن به یک داستان چند نسلی از یک خانوادهي شیلیایی تبدیل شد که از طریق مبارزات زنان آن خانواده روایت میشود. این کتاب در ۱۹۸۲ منتشر شد و آلنده را به عنوان نویسنده در آمریکای لاتین معرفی کرد. از آن زمان او بیش از بیست عنوان کتاب نوشته است که شامل مجموعه داستان کوتاه، خاطرات و کتابهای کودکان است و بیش از ۵۰ میلیون نسخه از کتابهای او به فروش رسیده است. آلنده در ۱۹۸۹ به کالیفرنیا نقل مکان کرد و در آنجا همچنان به نوشتن ادامه میدهد.
واقعگرایی جادویی
آلنده اغلب به عنوان نویسندهای در سبک رئالیسم جادویی شناخته میشود. در آثار او، رویدادهای ماوراءالطبیعی مانند روشنبيني، عروج و ظهور ارواح در فضایی پیش پا افتاده و واقعی رخ میدهد. او از این اتفاقات جادویی برای توضیح وقایع با ایدههایی استفاده میکند که آن قدر وحشتناک یا شگفتانگیز هستند که پیچیدگی تقریباً فرا واقعی دارند. اگر چه آلنده اغلب از محدودهی روایت واقعگرایانه فراتر میرود، اما او همچنین درگیری عاطفی شدیدی با سوژههای خود دارد و نوشتههایش همیشه بر داستانهای ناگفتهی آدمهای ستمدیده (اغلب زنان) متمركز است و سرسختی و در عین حال انعطافپذیری عاطفی آنها و پیروزی عشق را نشان میدهد. برای مثال در «خانهی ارواح»، جوانترین زن داستان زندانی و شکنجه شده و مورد تجاوز قرار گرفته است، اما زنده میماند و بر ضربهی روحی خود غلبه میکند. آلنده در کتاب خاطراتش به نام «پائولا» گزارشی پرشور از مرگ غمانگیز دخترش در بیست و هشت سالگی بر اثر عوارض پورفیری ارائه میدهد.
او اعلام کرده است که در آثار خود هیچ منظور سیاسی ندارد، بلکه صرفاً میخواهد داستان آدمها را بازگو کند. این تعهد به داستانگویی باورپذیر و از نظر احساسی واقعی، کلید محبوبیت او است و به طور قطع میراث او باقی خواهد ماند.