
با کوهستان بگو
۱۹۵۳ ¡ ایالات متحده
جیمز بالدوین (۱۹۲۴- 1987)
جیمز بالدوین فقط چهارده سال داشت که کار روی طرح کلیِ قصهی خود زندگینامهای خودش را شروع کرد؛ قصهای که بعدها با کوهستان بگو نام گرفت و مشهورترین رمانش شد. این روایتِ بلوغ شرح گذار جوانی به نام جان گرایمز است؛ گذار از معصومیت و بیتجریگی به تجربه در چهاردهمین سالگرد تولدش که شنبهای است در مارس 1935. قصهی رمان در هارلمِ نیویورک میگذرد و حول «معبدِ تعمید با آتش» - کلیسایی سختگیر و ریاضتپیشه متعلق به فرقهی پنطیکاستی - میگردد که گابریل گرایمز، ناپدری جان، از خادمانش است.
در بازهی بیست و چهار ساعتهی قصهی اصلی، قصههای در هم تنیدهی دیگری هم جریان دارند که مجموعاً سیرِ گذار دردناک سیاهان آمریکا از بردگی به شکلی دیگر از سرکوب - شهروند درجه دو بودن در جامعهای که سفیدپوستها بر آن سلطه دارند - را بازنمایی میکنند. این قصهها در قالبِ فلشبکهایی به خاطرات گابریل گرایمز، خواهرش و همسرش در جریان شب زندهداری و دعا در معبد روایت میشوند. آنها نه فقط از جدالشان با سرکوبگران، که از عواطف، امیال و احساس گناهشان میگویند. این فلشبكها به وقایعِ دورهی مهاجرت بزرگ - مقطعی که بسیاری از سیاهان آمریکا از جنوب به شهرهای شمال مهاجرت کردند - در کنارِ هم اُدیسهای روحانی میسازند. «زمینِ پاخورده»ی جلوی محراب کلیسا کانونِ بازنماییِ نمادینِ بسیاری از بنمایههای رمان است؛ جایی که جان، شخصیت اصلی قصه، تجربهای دینی و عمیق را از سر میگذراند. روایتِ بالدوین، با بهرهگیری از تصویرهایی که یادآورِ قصههای کتاب مقدساند، آرزوهای معنوی و روحانی جان را با سردرگمیِ جنسی و اشتیاقش به استقلال میآمیزد.
با کوهستان بگو شاهکاری است که به سبب قدرت غنایی و بازآفرینی بیکم و کاستِ لهجهها بسیار تحسین شده است. این رمان، بالدوین را در زمرهی برترین نویسندگان ایالات متحده قرار داد و تا به امروز از ارکان ادبیات سیاهان آمریکا مانده است.
شما می توانید این کتاب به همراه هزاران عنوان کتاب دیگر را از فروشگاه اینترنتی بوک شهر تهیه فرمائید
دیدگاه خود را بنویسید