
توماس مان
1875- 1955 ¡ آلماني
برجستهترين نويسندهي آلماني اوايل قرن بيستم كه هم سنتگرا بود و هم مبتكري كه نوري كنايهآميز بر انحطاط فرهنگ و جامعهي مدرن اروپا انداخت.
پل توماس مان سال ۱۸۷۵ در لوبِک در شمال آلمان به دنیا آمد. پدرش رئیس یک شرکت بازرگانی با سابقه و برجسته بود. هم توماس و هم برادرش هاینریش از ورود به تجارت خانوادگی امتناع کردند و ترجیح دادند حرفهی ادبی را دنبال کنند. مان که پس از مرگ پدرش با مادر نیمه برزیلی خود در مونیخ زندگی میکرد، در دههی ۱۸۹۰ تعدادی داستان کوتاه منتشر کرد. که با استقبال خوبی مواجه شد. همچنین در ۱۹۰۱ زمانی به نام «بودنبروکها» منتشر کرد. این یک حماسهی خانوادگی از چهار نسل بود که بر اساس پیشینهي خود نویسنده نوشته شده و به تضاد بین ارزشهای منظم بورژوایی و جاذبههای هنر و احساسات میپردازد که در نهایت منجر به زوال خانواده میشود. «بودنبروکها» همراه با رمانهای «تریستان» و «تونیو کروگر» (هر دو منتشر شده در ۱۹۰۳)، مان را به عنوان یک شخصیت برجستهی ادبی معرفی کرد.
سیاست هنر
مان در پی کسب احترام و مقام، با کاتیا پرینگسهایم، زنی از یک خانوادهی سطح بالای مونیخی ازدواج کرد. این زوج شش فرزند داشتند و مان از نقش پدر خانوادهای معمولی لذت میبرد اما سلیقهی جنسیاش او را به سمت مردان و پسران جوان کشاند. زمان معروف او «مرگ در ونیز» (۱۹۱۲)- دربارهی علاقهی وافر یک نویسندهی در حال مرگ به یک جوان زیباروی لهستانی- تأملی است دربارهی هنر و زندگی و نمایشی نمادین از یک تمدن رو به زوال و البته که یک اعتراف پنهانی دربارهی علایقمان.
در طول جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸) او نقش مدافع فرهنگ آلمان و حکومت سلطنتی این کشور را بر عهده گرفت. موضع محافظهکارانهی او در «تأملات یک آدم غیر سیاسی» (۱۹۱۸) بیان شد. جنگ بر تکمیل زمان «کوهستان جادو»ي او (۱۹۲۳) هم تأثیر گذاشت. این اثر پیچیده که در آسایشگاهی در آلپ سوئیس میگذرد، بیماری را به عنوان استعارهای از وضعیت ویرانگر تمدن مدرن به کار میگیرد.
در ۱۹۲۹ که مان برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد، مشهورترین نویسندهی زندهی آلمان بود. با این حال، رویدادهای سیاسی به طور فزایندهای او را با چیزی که آن را «مشکل آلمانی بودن» میخواند مواجه میکرد. او مخالفت خود با حزب نازی را در داستان «ماریو و ساحر» (۱۹۳۰) آشکار کرد. هنگامی که آدولف هیتلر در ۱۹۳۳ قدرت را در دست گرفت، مان به تبعید رفت و در نهایت در ۱۹۳۹ به ایالات متحده نقل مکان کرد.
در این دوره، مان از جامعه کناره گرفت و چهارگانهای با الهام از کتاب مقدس نوشت، با عنوان «یوسف و برادرانش» (۱۹4۳). رمان بعدی او، «دکتر فاستوس» (۱۹۴۷)، داستان آهنگسازی است که بهای نبوغ را با خود ویرانگری میپردازد؛ تمثیلی از آلمان عصر نازی و بیانی از حس دوگانهی همیشگیِ مان دربارهی هنر که هم آن را عالیترین دستاورد بشری و هم نوعی انحطاط تلقی میکرد.
توماس مان عاقبت در سوئیس ساکن شد؛ جایی که در ۱۹۵۵ درگذشت و «اعترافات فلیکس کرول» را ناتمام گذاشت؛ داستانی طنز دربارهی مردی کلاهبردار که با این ایده کارهایش را پیش میبرد که همهی هنرها بامبولِ اعتماد به نفس هستند.
دیدگاه خود را بنویسید