
جان آپدايك
1932- 2009 ¡ آمريكايي
يك رماننويس و داستان كوتاهنويس بسيار پركار كه در دوران حرفهايش هميشه خوش درخشيد. او از اين موهبت برخوردار بود كه بتواند زندگي روزمره را با نثري وزين، پراحساس و سرشار از زندگي توصيف كند.
جان آپدايك سال ۱۹۳۲ در ریدینگِ ایالت پنسیلوانیا به دنیا آمد. او از خانوادهای فقیر اما چون در مدرسه نمرات قابل توجهی کسب کرد، موفق شد بورسیهی تحصیلی دانشگاه هاروارد را به دست بیاورد. در آنجا به سردبیری بخش کاریکاتور مجلهی طنز «هاروارد لمین» رسید اما قبل از این که بتواند در این حرفه به مدارج بالایی برسد، توانست از نویسندگی درآمد خوبی کسب کند. در نیمهی دههی ۱۹۵۰ آپدایک که ازدواج کرده بود و همراه همسرش انتظار تولد فرزندشان را میکشیدند، مدت کوتاهی در نیویورک زندگی کرد. او توانست تحت عنوان یکی از همکاران جوان به مجلهی معتبر «نیویورکر» بپیوندد که در آن زمان توسط ویلیام ماکسول بزرگ ویرایش میشد؛ ویراستاری که بسیاری از نویسندگان برجستهی قرن بیستم از جمله جی. دی .سلینجر، پوردا ولتی و جان چیور را پرورش داد. در ۱۹۵۷ آپدایک با خانوادهاش به بیرون شهر نقل مکان کرد؛ جایی که به آن احساس تعلق خاطر میکرد. او در ایپسویچ ایالت ماساچوست ساکن شد، در منطقهای که در آن همسایههایی از مردم طبقهی متوسط حومهی شهر داشت که سختکوش و معتقد به کلیسا بودند؛ کسانی که در سالهای آینده موضوعات رمانهای او را در اختیارش گذاشتند. به عنوان یک نویسندهی جوان آنقدر مورد توجه و پرکار بود که توانست در بیست و چهار سالگی فقط با نوشتن از پس مخارج خانوادهاش بربیاید.
تاریخنگاری حومه
در ۱۹۵۹ اولین رمانش به نام «جشن نوانخانه» را منتشر کرد و یک سال بعد متعاقب آن کتاب «فرارکن، خرگوش» را نوشت؛ اولین کتاب با شخصیت خرگوش که قرار بود او را به یکی از برجستهترین نویسندگان آمریکا تبدیل کند. بسیاری هنوز این کتاب را بزرگترین دستاورد آپدایک میدانند. در این کتاب که کتابی از یک چهارگانه است، ماجرای هری آنگستروم، معروف به «هریِ خرگوش» که مردی معمولی از طبقهی متوسط است و داستانش از سالهای جوانی تا زمانی که در میان سالیاش (که از آن ناراضی و ناشاد است) به ثروت میرسد دنبال میشود و سپس به مرگ او میرسد. این دنباله با نثر فوقالعاده غنی آپدايك از دیگر آثار متمایز میشود. در این کتابها تمامی جزئیات زندگی عادی با اهمیت و درخشش فراوان تصویر شده است. نکتهی جالب این است که آپدايك تقریباً با همان سرعتی که شخصیت کتابش به پیری رسید به میانسالی نزدیک شد، زیرا تولید این مجموعه نزدیک به ده سال برای هر جلد به طول انجامید (۱۹۶۱ - ۲۰۰۰). این کتابها دو جایزهی پولیتزر را برای او به ارمغان آورد و به عنوان یادگاری هنری از تنهایی، سرکشی و نا امیدی در دورهی رونق اقتصادیِ پس از جنگ در آمریکا جایگاهی رفیع به دست آورد. آپدایک دربارهی افول اخلاق مسیحی در دههی ۱۹۵۰ و تأثیرات انقلاب جنسی دههی ۱۹۶۰ بر جامعه در کتاب «زوجها» (۱۹۶۸) نوشته است این کتاب به علت توصیفات دقیقش - که بعضی منتقدان فکر میکردند در بیان جزئیات افراط کرده است - در میان گروهی از بزرگسالان حومهی شهرها که از رابطهی جنسی برای پنهان کردن ترسهای وجودی خود استفاده میکردند، بحث و جدل فراوانی برانگیخت.
پرکاری و کنجکاوی آپدایک با افزایش سنش هم کم نشد و بعدها توانست نوشتن در زمینههای مختلفی را امتحان کند. او رمانهایی دربارهی دیکتاتوری در آفریقا («کودتاه» ۱۹۷۸)، آیندهی پساآخر الزمانی («به سوی پایان زمان» 1997) و پیشدرآمدی برای داستان هملت («گرترود و کلودیوس» ۲۰۰۰) نوشت و علاوه بر اینها موضوعات بسیار دیگری را نیز امتحان کرد. جان آپدایک پس از مبارزه با سرطان ریه در یک آسایشگاه در ماساچوست درگذشت.
دیدگاه خود را بنویسید