
جان ميلتون
1608- 1674 ¡ انگليسي
سرايندهي شعر حماسي «بهشت گمشده» يك فعال ساسي بود كه از اعداد چارلز اول حمايت كرد. او در بيست سال پاياني عمر، بينايياش را به طور كامل از دست داد.
جان میلتون سال ۱۶۰۸ در لندن به دنیا آمد. پدرش حقوقدان موفقی بود. جان به عنوان یک بچهی درسخوان به زبانهای لاتین، عبری و ایتالیایی مسلط بود. میلتونِ جوان به دانشگاه کمبریج فرستاده شد تا تحصیلاتش را تکمیل کند، اما او درس و دانشگاه را احمقانه یافت. در کریسمس ۱۶۲۹ اولین شعر مهمش را با عنوان «در صبح میلاد مسیح» سرود، در ادامه نیز منظومههای «نشاط» و «متفکر» را در سبک ادبیات شبانی سرود که تجربهی درخشانی بود. سال ۱۶۳۲، کمبریج را ترک کرد چون معتقد بود که تقدیرش در شعر است. سرودههای اولیهی میلتون، چالشی خلاقانه میان ایمان عمیق پروتستانی او و دنیایی اساطیری را نشان میدهد که با خواندن آثار کلاسیک لاتین به آن قدم گذاشته بود. سال ۱۶۳۴، «کاموس» را نوشت؛ نمایشی که در آن فضیلتهای مسیحی بر عیاشی پیروز میشود. سه سال بعد شعر «لايسیدیس» را در سوگ یک دوست سرود و آن را با نمایشی پر از معرفت باستانی و حمله به نقاط ضعف روحانیت انگلیسی، ترکیب کرد.
رسالهنویس جمهوریخواه
میلتون، طی دههی ۱۶۴۰ زمانی که هنوز یک شاعر شناخته شده نبود، به عنوان یک شخصیت برجسته در مناظرات دربارهی شکل حکومت و مذهب انگلستان ظاهر شد. او در جنگ داخلی انگلستان، از پارلمان حمایت کرد و در دولت جمهوریخواه الیور کرامول به عنوان یک کارمند دولتی خدمت کرد. نشر جنجالی معروف او در «آريوس باغوس» در ۱۶۴۴ مباحثهی پرشوری برای آزادی بیان بود. میلتون هرگز جمهوریخواهی خود را رها نکرد با این حال، زمانی که سلطنت در ۱۶۶۰ بار دیگر احیا شد، توانست از مجازات فرار کند.
میلتون در زندگی شخصیاش، فقدان و رنج را تجربه کرد. او در ۱۶۴۲ با مری پاول، دختر شانزده سالهی یک خانوادهی سلطنتی ازدواج کرد. اگرچه او از این ازدواج پشیمان شد و خواهان طلاق بود، اما این دو، به زندگی مشترکشان ادامه دادند و صاحب سه فرزند شدند. پس از مرگ مری در ۱۶۵۲ او دوباره ازدواج کرد، اما چند سال بعد در ۱۶۵۸ همسرش را از دست داد. در همان سالها بینایی خود را کاملاً از دست داد و مجبور شد آثارش را به دستیارش دیکته کند.
میلتون در واکنش به رنجهایش، دو غزل عمیق احساسی سرود: «در باب نابیناییاش» و «گویا قدیسِ حامی خودم را دیدم»؛ تمثیلی از رؤیایی که در آن همسر دوم درگذشته و بیناییاش به طور موقت بازگشتهاند. میلتون برای سومین بار با الیزابت مینشول، زنی که سی سال از او جوانتر بود، ازدواج کرد و با این حساب، زندگی خوشی داشت.
در اواخر دههی ۱۶۵۰، همهی وقتش را صرف سرودن منظومهی حماسی خود، «بهشت گمشده» میکرد؛ این اشعار حماسی دربارهی یک دیدگاه کیهانی گسترده است. که از شورش شیطان تا سقوط آدم و حوا را در برمیگیرد. این کتاب که در ۱۶۶۷ منتشر شد شامل بیش از ده هزار بیت شعر ثقیل و متأثر از زبان لاتین بود که میلتون با سرودن آن به عنوان یکی از بزرگترین شاعران انگلیسی شناخته شد. او در سالهای پایانی عمر خود، «بهشت بازیافته» را سرود که پاسخی به اشعار حماسی قبلی خودش بود. همچنین یک درام غمانگیز به نام «سامسون آگونیستی» نوشت که یادگاری قدرتمند از کوری و اسیری این شخصیت اساطیری است. هر دو اثر در ۱۶۷۱ منتشر شدند.
دیدگاه خود را بنویسید