
جك كرواك
1922- 1969 ¡ آمريكايي
از او اغلب به عنوان سخنگوي نسل بيت در دههي 1950 نام برده ميشود. او نويسندهاي غيرمتعارف بود كه زندگي برايش شبيه جستوجوي مادامالعمر به نظر ميرسيد. بيشتر شهرت او مرهون كتاب «در راه» است كه در آن خاطراتش را در قالب داستان بيان ميكند.
ژان لوئی کرواک از پدر و مادری فرانسوی- کانادایی در شهر لوولِ ماساچوست متولد شد. زبان اصلی او فرانسوی بود و به سادگی به این زبان صحبت میکرد. در مقابل تا وقتی به دوران نوجوانی رسید، نتوانست انگلیسی را روان صحبت کند. پدرش تا زمان رکود اقتصادی بزرگ در کار چاپ بود، اما به علت فروپاشی اقتصاد به الکل روی آورد و در افسردگی شدیدی فرو رفت. برای همین بود که جک عمدتاً توسط مادرش رشد یافت. او استعداد خوبی در ورزش داشت و بورسیهی فوتبال برای دانشگاه کلمبیا در نیویورک را دریافت کرد، اما تحصیل را رها کرد و به عنوان ملوان به یک کشتی تجاری پیوست. در اواسط دههی ۱۹۴۰ در نیویورک، کرواک برای نخستین بار با گروهی از نویسندگان مشتاق آشنا شد؛ کسانی مثل آلن گینزبرگِ شاعر، ویلیام باروز و نیل کسیدی. آنها با نفسی مادیگرایی و غرق کردن خود در موادمخدر، عشق آزاد و عرفان، سبک زندگی کولیواری را در پیش گرفته بودند. کرواک بعدها آنها را «نسل بیت» نامید.
نثر خودجوش
اولین رمان کرواک، «شهر و شهرستان» اثری نسبتاً معمولی بود که وقتی در ۱۹۵۰ منتشر شد توجه کمی را به خود جلب کرد. در آن زمان او تقریباً به صورت بسیار پیشگامانه و بیپروا شروع به نوشتن تحت سبکی کرده بود که خودش آن را نثر خودجوش مینامید؛ شیوهای از جریان بداههی کلمات که از موسیقی مدرن جاز تأثیر گرفته بود. در ۱۹۵۱ با استفاده از این شیوه کتاب «در راه» را نوشت که گزارشی آزاد بود از سفرهایش در سراسر ایالاتمتحده به همراه نیل کسیدی. به مدت شش سال، «در راه» یکی از دستنوشتههای فراوانی بود که او هنگام سفر در کولهپشتیاش با خود حمل میکرد. زمانی که تمرکز جنبش بیت به سانفرانسیسکو منتقل شد، کرواک به غرب کشور رفت. در آنجا تحت تأثیر گری اسنایدرِ شاعر به مذهب بودایی علاقهمند شد. در ۱۹۵۷ کتاب «ولگردهای دارما» را نوشت که نتیجهی کاوش او در کوهستانها به همراه اسنایدر بود، بلکه بتواند به روشنایی و هوای تازه برسد. در همان سال زندگی کرواک با انتشار نسخهی کوتاه شدهای از «در راه» متحول شد. کتاب با استقبال زیادی مواجه شد. کرواک به شهرت دست یافت و خوانندگان او را با لقب صدای یک نسل ستایش کردند. مابقی کتابهای او هم به سرعت به چاپ رسیدند: «ولگردهای دارما» و «زیرزمینیها» در ۱۹۵۸ و «دکتر بهای شهرت ساكس» و «مگي كسيدي» يك سال بعد منتشر شدند.
بهاي شهرت
با این که جوانها عاشق نوشتههای کرواک بودند، اما منتقدان با او بسیار تحقیرآمیز برخورد میکردند. کرواک در واکنش به این گونه برخوردها به الکل روی آورد، نوشتههایش سرشار از رنج شدند و دورههای محنتش هر بار طولانیتر به نظر میرسیدند. در ۱۹۶۲ کتاب «بیگ سور» را نوشت که در آن از مبارزهاش با افسردگی و اعتیاد پرده برداشته بود. در کتاب «غرور دولوز» (۱۹۶۸) توانست دوباره به سالهایی که شخصیتش در حال شکلگیری و پرداخت بود بازگردد، اما از این به بعد او بیشتر سالهایش را به نوشیدن و ورق بازی گذراند و همچنان با مادرش در نیویورک زندگی کرد. دیدگاههای سیاسی محافظهکارانهاش مثل حمایت از جنگ ویتنام او را در تضاد با رادیکالها و هیپیهای دههی ۱۹۶۰ قرار داده بود. او در اثر سوءمصرف طولانيمدت الکل در چهل و هفت سالگی درگذشت.
دیدگاه خود را بنویسید