معرفی نویسنده جوواني بوكاچيو

بوک شهر

1403/1/19

1 بازدید

3890059634

جوواني بوكاچيو

1313- 1375 ¡ ايتاليايي

داستان‌هاي باشكوه او از زندگي روزمره‌ي مردم عادي، نثر روايي را بنيان گذاشت و الهام‌بخش نويسندگان رنسانس و نسل‌هاي بعد از آن شد.

جووانی بوکاچیو سال ۱۳۱۳ در ایتالیا به دنیا آمد. او پسر نامشروع یک بانکدار ثروتمند فلورانسی، بوکاچینو دی چلینو بود؛ پسری که زیر نظر نامادری اشراف‌زاده‌اش، مارگریتا دی ماردلی و پدرش بزرگ شد. در 1327، خانواده از فلورانس به ناپل نقل مکان کردند؛ جایی که امید می‌رفت بوکاچیو راه پدرش را در تجارت پی بگیرد، اما مرد جوان سودای دیگری در سر داشت. او شش سال حقوق خواند و بعد به یک دوست‌دار ادبیات، به ویژه دانته (که بوکاچیو او را «اولین مرشد مطالعاتی من» توصیف کرده) تبدیل شد. او با روگرداندن از تجارت و حقوق، انرژی خود را وقف مطالعه کرد و دانش گسترده‌ای از فرهنگ علوم و ادبیات کسب کرد. جووانی زندگی ممتازی داشت که به او اجازه داد دنیای درباری رابرِت خردمند، پادشاه ناپل، را خوب درک کند، موضوعی که دست‌مایه‌ی تألیفات بعدی او شد.

شعله‌ی کوچک

در ناپل بوکاچیو عاشق زنی شد که برخی گمان دارند دختر پادشاه بوده است. اگرچه هویت این زن مبهم است، اما در نثر اولیه‌ی او و در «دکامرون» در نقش «شعله‌ی کوچک» ظاهر می‌شود. او همچنین در «مرثیه‌ی بانو فیامتا» (۱۳۴۳ - ۱۳۴۴) ظاهر می‌شود؛ اثری که تصور می‌شود اولین رمان روان‌شناختی ادبیات غرب است و در آن، زن مراحل رابطه‌اش با پانفلیو را بازگو می‌کند؛ شخصیتی با سرنوشتی مشابه شرح‌حال نویسنده.

در ۱۳۴۱ جووانی با اکراه به پدر تنهایش در فلورانس ملحق شد؛ شهری که به تازگی در اثر طاعون ویران شده و درگیر آشفتگی‌های سیاسی بود. وقتی پدرش در ۱۳۴۸ به دلیل ابتلا به طاعون درگذشت، بوکاچیو دارایی او را به ارث برد و به استقلال مالی رسید. خانه‌ی او تبدیل شد به پاتوق روشن‌فکران، نویسندگان و اشخاص اهل مطالعه. در طول سه سال بعدی، او بهترین اثرش به نام «دکامرون» را نوشت. در این کتاب، او از تصورِ قرون وسطایی از فضائل و رذایل به سمت دیدگاهی انسان‌گرایانه‌تر حرکت کرد. شخصیت‌های او ابعاد واقعی داشتند و بوکاچیو از طریق آنها می‌توانست به قدرت افراد در شکل دادن به سرنوشتشان فکر کند و در عین حال محدودیت‌های انسانی آنها را با ظرافت بپذیرد.

سال‌های پایانی

بوکاچیو دوستی نزدیک و پایداری با پترارکِ شاعر - مشهورترین نویسنده‌ی نسل خود - شکل داد. در سال‌های پس از ۱۳۵۰، بوکاچیو به طور مداوم خودش را وقف امور فاضلانه کرد و چندین اثر به زبان لاتین نوشت و همچنین چندین مأموریت مدنی و سیاسی برای شهر فلورانس انجام داد. او در دوره‌ی پیری به شدت دل‌زده و افسرده بود. مرگ دوستش پترارک در ۱۳۷۴ الهامبخش یکی از آخرین آثار او شد؛ یک شعر غنایی. بوکاچیو سال بعد درگذشت و در سرتالدو در نزدیکی فلورانس به خاک سپرده شد.

 

Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating

دیدگاه خود را بنویسید