معرفی نویسنده جين ريس

بوک شهر

1403/1/21

3 بازدید

89375893

جين ريس

1890- 1979 ¡ اهل دومينيكا

از دل يك زندگي سراسر حاشيه، آواره و نااميد به اوج موفقيت ادبي رسيد. مضاميني به داستان‌هاي او شكل مي‌داد كه اعتراض به وضعيت اسفبار حاشيه‌نشين‌ها و محرومان بود.

جین ریس در میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۶۰ با شاهکارش «دریای پهناور سارگاسو» که داستان بِرتا میسون، چندرگه‌ی محبوس در «جین ایر» (۱۸۴۷) اثر شارلوت برونته را تعریف می‌کند، مورد توجه قرار گرفت. ریس (که خودش هم چندرگه بود) درباره‌ی سَلَفِ ادبی خود نوشت: «برونته باید چیزی علیه اهالی هند غربی داشته باشد و من از این بابت عصبانی بودم. وگرنه چرا او یکی از اهالی کارائیب را برای آن مجنون ترس‌آور در نظر گرفت؟» جزئیات زندگی شخصی ریس تصمیم او را برای حمایت از آن زن دیوانه روشن می‌کند.

تاریخ استعمار

الا گوندولن ریس ویلیامز که بعدها به جین ریس معروف شد، سال ۱۸۹۰ در جزیره‌ی دومینیکا به دنیا آمد. مادر جین، کریؤل بود (از والدین اسپانیایی در جزیره متولد شده بود) و پدر ولزی‌اش، نوه‌ی یک زمین‌دار استعمارگر. برای همین در مدرسه به او لقب «سوسک سفید» می‌دادند. این پیشینه‌ي استعماری و طرد شدن توسط مادرش به دلیل زیادی زیبا بودن، به شکل‌گیری احساس ریس نسبت به خود به عنوان یک خارجی کمک کرد، موضوعی که در آثار داستانی او و زندگی‌نامه‌ی ناتمامش، «لطفاً لبخند بزنید» (۱۹۷۹) مدام تکرار می‌شود. در ۱۹۰۷ در شانزده سالگی او را به انگلستان فرستادند تا با عمه‌اش زندگی کند. آن موقع با شکسپیر، دیکنز، میلتون و لرد بایرون آشنا بود. در دومینیکا، پوست رنگ پریده‌اش، او را به عنوان یک فرد خارجی معرفی می‌کرد و او دعا می‌کرد که سیاه شود. در انگلستان برعکس، او آن‌قدر که لازم بود سفید نبود. او را در مدرسه «راکون» صدا می‌زدند و برای لهجه‌اش مسخره‌اش می‌کردند. بعد از آن او همیشه با صدایی شبیه زمزمه صحبت کرد. پس از دو دوره حضور در آکادمی هنرهای دراماتیک لندن در ۱۹۰۸ و یک دوره‌ی کوتاه حضور در گروه كُر، زندگی او در لندن و پاریس دچار هرج و مرج شد. دلتنگ کارائیب، فقیر، بی‌ریشه و بی‌ثبات، یک رشته روابط مخرب داشت و به الکل و به طور خلاصه بی‌بندوباری متوسل شد. پس از طرد شدن توسط یکی از عشاقش، فورد مادوکس فورد، نویسنده‌ی معروف، خیلی جدی شروع به نوشتن کرد و آثاری از جمله «کوارتت» (۱۹۲۸)، «پس از ترک آقای مکنزی» (۱۹۳۱)، «سفری به تاریکی» (۱۹۳۴) و «صبح به خیر، نیمه شب» (۱۹۳۹) را پدید آورد.

قدرت چالش‌برانگیز

ریس نثری بدون لفاظی را با وضوح بسیار بالا ارائه می‌دهد که به دلیل توانایی آن در ایجاد حس تنش و خفگی و نیز احساسات بالایش قابل توجه است. آثار او سرشار است از ابزارهای مدرن و پست‌مدرن، مانند استفاده از زاویه دیدهای متعدد، تغییرات روایی و تکنیک‌های جریان سیال ذهن پرداختن به موضوعات کلیدی از جمله جنسیت، روابط، هویت و سرکوب. نوشته‌های او از اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ در خط مقدم نظریه‌ی فمینیستی و پسااستعماری قرار داشته است. «دریای پهناور سارگاسو» یک متن کلیدی از نوشته‌های پسااستعماری است و در سرتاسر جهان به دلیل درخشش، پیچیدگی و پاسخ آن به یکی از رمان‌های بزرگ انگلیسی در کلاس‌های ادبیات تدریس مي‌شود.

از گمنامی تا شهرت

ریس سه بار ازدواج کرد. دو تا از شوهرهایش به دلیل معاملات مالی مشکوک زندانی شدند. پسرش سه هفته بعد از تولد درگذشت و دخترش طولانی دور از او زندگی کرد. در طول جنگ جهانی دوم و پس از آن، زندگی ریس همچنان پرتلاطم و شامل دستگیری به دلیل مستی، آزمایش روانپزشکی و اقامتی کوتاه‌مدت در زندان بود. او به مدت دو دهه یا بیشتر به شکلی منزوی زندگی کرد. خیلی‌ها فکر می‌کردند مرده است، اما در ۱۹۶۶ با «دریای پهناور سارگاسو» کتابی که نوشتن آن حدود بیست سال طول کشید، دوباره ظاهر شد. به ریس برای این رمان جوایز متعددی اعطا شد، اما او می‌گفت که دیگر «خیلی دیر» شده است. جین ریس سال ۱۹۷۹ در آسایشگاه سالمندان اکستر، در حالی که تنها و معتاد به الکل بود درگذشت.

Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating

دیدگاه خود را بنویسید