جي. ام. كوتسي
متولد 1940 ¡ آفريقاي جنوبي
نويسنده، زبانشناس، جستارنويس و مترجمي كه جوايز ادبي متعددي از جمله جايزهي نوبل را براي آثار متقاعدكننده و پيچيدهاش گرفته است؛ آثاري كه رماننويسي را وارد قلمرو تخيلي جديدي كرده است.
جان ماکسول کوتسی که حالا دههی هشتم زندگی خود را ميگذارند، مشهورترین نویسندهی آفریقای جنوبی به شمار میرود که شهرت خود را با مجموعه رمانهایی که تمایز بین داستان، مقاله و زندگینامه در آنها دشوار است، به دست آورده. او با وجود شهرتش، مردی به شدت منزوی است و نگاهش به زندگی خودش تا حد زیادی به سه زندگینامهی داستانیاش محدود میشود که همگی به صورت سوم شخص نوشته شدهاند: «کودکی: صحنههایی از زندگی شهرستانی» (۱۹۹۷)، «جوانی» (۲۰۰۲) و «تابستان» (۲۰۰۹).
کوتسی در ۱۹۴۰ از پدر و مادری آفریقایی به نام زکریا (جک) و وِرا به دنیا آمد. پدرش وکیل دادگستری بود و بدرفتاریها و اعتیادش به الکل خانواده را به گرداب فقر فرو برد زمانی که در طول جنگ جهانی دوم پدر دور از خانواده بود، ورا که معلم مدرسه بود، برای مراقبت از جان و برادر نوزادش، دیوید، به سختی تلاش میکرد. آنها در یک خانهی موقتی ساکن شدند. بازگشت جک، آشوبی دوباره در یک خانوادهی مادرسالار برپا کرد.
مسیر دانشگاهی
کوتسیها انگلیسی زبان و لیبرال بودند و این با سیاستهای دولت تندرو آفریقای جنوبی که قوانین نژادپرستانهی آپارتاید را تحمیل میکرد، سازگار نبود. با این حال، آنها بدون این که به روی خودشان بیاورند شیوهی رفتاری جامعه را پذیرفتند و زمانی که در کیپتاون زندگی میکردند، یک پسر هفت سالهی رنگینپوست به نام ادی را استخدام کردند. اقدام به ساخت خانهای جدید در حاشیهی ووستر در کیپ غربی تنها این مزیت را داشت که به مزرعهی عموی جان در صحرای کارو نزدیکتر شدند. صحرا، مکان آزادی بود که به محل دوست داشتنی کوتسی تبدیل شد.
فرهنگ اروپایی
در مدرسه، کوتسی تنها کسی بود که به انگلیسی بودن خود چسبیده بود، زیرا نمیخواست به کلاسهای زبان آفریکانس (زبان رایج در آفریقای جنوبی و نامیبیا) برود. تحصیلات در او اثری ماندگار بر جا گذاشت. او در زمان «عصر آهن» در ۱۹۹۰ سیاستمداران آفریقایی را «قلدرهای ردیف آخر نیمکت مدرسه، پسرهای تنهلشی که حالا بزرگ شدهاند و برای حکومت بر سرزمین ترقی کردهاند» توصیف ميكند. زماني که کوتسی در دبیرستانی کاتولیک در کیپ تاون تحصیل میکرد، اشتیاق خود به فرهنگ اروپایی را وسعت داد و توجهش به شاعران مدرنیست، تی. اس. الیوت و ازرا پاوند و موسیقی باخ جلب شد. دانشگاه کیپ تاون، جایی که کوتسی به تحصیل در رشتههای ریاضی و انگلیسی پرداخت، کانون اعتراضات چپگرایان علیه دولت مستبد نژادپرست بود. کوتسی تمام این ماجرا را از کناری تماشا میکرد، زیرا جمعیت عظیم مردم «چیزی نزدیک به وحشت» در او بر میانگیخت.
یکی از استادان کوتسی در دانشگاه به یاد میآورد که دانشجوی سابقش چنان محجوب بود که عملاً نامرئی مينمود. کوتسی در روز فارغالتحصیلی غایب بود، زیرا برای اجتناب از رفتن به خدمت سربازی اجباری، عازم ساوتهمپتون انگلیس شده بود.
لندن و ایالاتمتحده
کوتسی در لندن، زمانی که روی پاياننامهي کارشناسیارشد خود دربارهی فورد مادوکس فورد، نویسندهی مدرن انگلیسی کار میکرد، مدت کوتاهی به برنامهنویسی کامپیوتر اشتغال داشت. او با شرمندگی بسیار، عشقبازیها و روابط ناموفقی را در جوانی به یاد میآورد، اما هیچ اشارهای به فیلیپا جابر، دانشجوی نمایشنامهنویسیای که در کیپ تاون با او ملاقات کرد و بازگشت کوتاهش به آفریقای جنوبی برای ازدواج با او بود، نميكند.
شش سال تحصیل و تدریس در ایالاتمتحده تخیل کوتسی را برانگیخت. دکترای او در دانشگاه تگزاس شامل زبانهای ژرمنی، زبانشناسی و تحلیل کامپیوتری آثار ساموئل بکت بود. پژواک مونولوگهای انساندوستانهی بکت را میتوان «در کتاب در قلب کشور» (۱۹۷۷) کوتسی یافت که در آن ماگدا نسخههای تاریخ جایگزین خود را در مزرعهای دورافتاده در آفریقای جنوبی تمرین میکند.
کوتسی به زندگی دانشگاهی خود ادامه داد و مسئولیتی در دانشگاه بوفالویِ نیویورک گرفت و آنجا دربارهی ادبیات آفریقای جنوبی تدریس کرد. او مشتاق ماندن در ایالاتمتحده بود؛ جایی که فرزندانش نیکلاس و گیزلا به دنیا آمده بودند، اما درخواستش برای اقامت تا حدی به دلیل مشارکت در تظاهرات علیه جنگ ویتنام رد شد.
بیمیل به بازگشت
او در ۱۹۷۱ با آغاز اولین رمانش به نام «سرزمینهای گرگ و میش» به آفریقای جنوبی بازگشت. کوتسی در این رمان مشابهتهایی میان انحطاط اخلاقی استعمارگران قرن هفدهم در آفریقای جنوبی و جنایات ایالاتمتحده در ویتنام ترسیم کرد. او کرسیای برای تدریس در دانشگاه کیپ تاون به دست آورد و بعد از سی سال به مقام استاد برجستهی ادبیات رسید. کوتسی رمان «در انتظار بربرها» (۱۹۸۰) را در دورههای آموزشی و تحصیلی در ایالاتمتحده آغاز کرده بود و در آن به موضوع شکنجه، بازجویی و خشونت در یک امپراتوری خیالی در زمانی نامشخص میپرداخت. او برای این رمان برندهی جایزهی یادبود جیمز تات بلک در دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند شد و شهرتی بین المللی به دست آورد.
فراتر از تاریخ
مجموعهای از زمانهای ساختارمند، کوتسی را در خط مقدم نویسندگی علیه آپارتاید قرار داد، اما او خود را یک داستاننویس تجربی میدانست تا یک فعال سیاسی. او میخواست رمانهایش از تاریخ جدا باشند، با فاصله نسبت به موضوع اصلیشان، مانند تضاد طبقاتی و نژاد. بنابراین در حالی که آثار بسیاری دیگر از نویسندگان مدرن آفریقای جنوبی ممنوع بود، دست بر قضا، روایتهای پستمدرن بسیار پیچیدهی کوتسی تا حدودی حمایت هم میشد. سانسورچیها تلاش زیادی میکردند تا توهینی سیاسی یا جنسی در متن او تشخیص دهند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که کتابهای «دشوار» او بعید است توسط عموم مردم خوانده شود.
جوایز بوکر
کوتسی در کتاب «زندگی و زمانهی مایکل ك» داستان باغبانی لب شکری را روایت میکند که قصد دارد مادر بیمار خود را با چرخ دستی به کارو برگرداند و پس از زندانی شدن مکرر و گرسنگی به درجهای از آزادی دست مییابد. این رمان خشن، دلخراش و شگفتانگیز جایزهی بوکر سال ۱۹۸۳ را دریافت کرد. دومین رمان برندهی بوکر کوتسی، «رسوایی» (۱۹۹۹) بود که پنج سال پس از اولین انتخابات آزاد در آفریقای جنوبی منتشر شد در تضاد کامل با خوشبینی دوران «ماه عسل» ادبیِ بعد از آپارتاید بود. با وجود یک خط داستانی خشن که این رمان را با انتقاداتی مواجه کرد، این کتاب یک اثر متعادل است که به بررسی وضعیتهای شرمآور و تکرارشوندهی تاریخی میپردازد. کوتسی به دلیل امتناع مکرر از پاسخ به سؤالاتی دربارهی معنای کارش، به بدرفتاری با روزنامهنگاران و منتقدان مشهور است. در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نوشتههای او بر نقد و نظریهی ادبی متمرکز بود. برای مثال «ادبیات سفید: دربارهی فرهنگ آثار ادبی در آفریقای جنوبی» به بررسی آثار نویسندگان مدرن آفریقای جنوبی میپردازد «که دیگر اروپایی نیستند، اما هنوز آفریقایی هم نیستند».
فلسفهی شخصی
کوتسی از دههی سوم زندگی گیاهخوار است. او هم شخصاً و هم از طریق جایگزین خیالی خود، الیزابت کاستلو در «زندگی حیوانات (۱۹۹۹) از حقوق حیوانات طرفداری سرسختانهای میکند. ماکسول کوتسی پس از مهاجرت به استرالیا همراه همسر دومش دوروتی درایورِ نویسنده، در سال ۲۰۰۶ شهروند استرالیا شد و در سال ۲۰۱۲ با جان کان مایر، زندگینامهنويس آفریقایی، برای نوشتن «کوتسی: یک عمر با نوشتن» همکاری کرد؛ زندگینامهای که جزئیات سالهای ابتدایی کار او را تأیید میکند و مجموعهای از غمهایش را هم فاش ميسازد: مرگ تصادفی پسرش در بیست و سه سالگی، بیماریهای ناتوانکنندهی دخترش و از دست دادن برادرش و همسر سابقش فیلیپا. كوتسي ممکن است در ایام کهولت از نظر اجتماعی ملایمتر شده باشد، اما با رمانهایی با مضامین فلسفی مانند «کودکی مسیح» (۲۰۱۳) و «ایام تحصیل مسيح« (۲۰۱۶) همچنان مرزهای خلاقیت را جابهجا ميكند.