
دانته آليگيري
1265- 1321 ¡ ايتاليايي
مؤلف شعر حماسي «كمدي الهي» شخصيت برجستهاي در تاريخ ادبيات است. نگاه دراماتيك او به جهنم، برزخ و بهشت تا به امروز الهامبخش نويسندگان و هنرمندان بسياري بوده است.
دانته آلیگیری احتمالاً در ماه مي ۱۲۶۵ در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. در آن زمان، فلورانس یک دولت شهر مستقل بود با ثروتی بیرقیب. خروجی کارگاهها و زیرکی بانکدارانش تحسین و حسادت را بر میانگیخت، اما با رقابت خانوادههایی که برای به دست آوردن حکومت، اغلب به خشونت رو میآوردند، از نظر سیاسی منطقهی بیثباتی بود.
پدر دانته که وکیلی نزولخوار بود در جناح سیاسی معروف به گوئلفها (جناح مورد حمایت پاپ) عضویت داشت. دانته در یازده سالگی با جما دوناتی، یکی از اعضای خانوادهی قدرتمند گوئلف، نامزد شد. این ازدواجِ قراردادی میبایست یک عمر طول میکشید و این زوج باید صاحب حداقل سه فرزند میشدند، اما دانته هرگز کلمهای دربارهی همسرش جما ننوشت. زنی که به عنوان معشوقه در نوشتههای او حضور یافت یک همسایهی فلورانسی به نام بئاتریس پورتیناری بود.
دانته داستان عجیب عشق خود به بئاتریس را در مجموعهای از اشعار اولیه و یادداشتهای منثور خود، «زندگانی نو» (۱۲۹۴) بیان میکند. به این ترتیب که او بئاتریس را وقتی نُه ساله بوده (و ده سالگی خودش) ملاقات کرد و در همان نگاه اول عاشق او شد. دانته نُه سال بعد، یک بار دیگر او را دید. آنها در خیابان با هم احوالپرسی کوتاهی کردند و این آخرین دیدارشان بود. همین برخورد کافی بود تا بئاتریس نماد عالیترین آرزوهای معنوی او شود. او علاوه بر الهام بخشیدن به شعر غنایی اولیهی دانته، در آخرین نوشتههایش، بخش بهشت «کمدی الهی»، حاضر میشود.
استادان اولیه
در آستانهی رنسانس، فلورانس به مدد نوشتههای بازکشفشدهی نویسندگان باستانی لاتین و یونانی که منبع دیگری از اقتدار را برای کلیسا فراهم میکرد، مرکز نوآوری در هنر و فلسفه بود. رشد فکری دانته تحت تأثیر دو مربی فلورانسی قرار گرفت: برونتو لاتینی (حدود ۱۲۲۰ - ۱۲۹۴)، دانشوری که او را با آخرین تفکرات انسانگرایانه آشنا کرد و شاعر عشق، گوییدو کاوالکانتی (حدود ۱۲۵۰ - ۱۳۰۰) که الگوی او برای نوشتن شد. کاوالکانتی در سبکی مینوشت که نقطهی اوج سنت قرون وسطایی «عشق درباری» بود؛ سبکی که در آن شاعر عشق خالص خود به زنی غیر قابل دسترس را که از دور دیده میشود گرامی میدارد. داستان عشق دانته به بئاتریس آنقدر با این الگو مطابقت دارد که بسیاری از منتقدها گمان میکنند داستانی است که شاعر برای بازآفرینی این کلیشه از خود ابداع کرده است، اگرچه بئاتریس پورتیناری قطعاً وجود داشت و در بیست و چهار سالگی درگذشت.
جدال در شهر
در فلورانس، دانته با غزلیات و همچنین به دلیل فعالیتهای مدنیاش شهرت داشت. او به عنوان عضوی از جناح گوئلف، نقش مهمی در حیات سیاسی آشفتهی شهر ایفا کرد. دانته در ارتش گوئلفها جنگید که رقبای سرسخت خود، گیبلینها را در نبرد کامپالدینو در سال ۱۲۸۹ شکست دادند و از سال ۱۲۹۵ به عنوان نمایندهی منتخب مردم در سیستم حکومتی پیچیدهی جمهوریخواه فلورانس ایفای نقش کرد.
در تابستان 1300، به عضویت شورای شش نفرهی حاکمان فلورانس درآمد. این عضویت گرفتاریهایی هم برای او در پی داشت. گوئلفها به طور سنتی از پاپها در برابر رقبای سکولار خود برای کسب قدرت برتر در جهان مسیحیت - امپراتوران مقدس روم - حمایت میکردند، اما حالا آنها به دو دستهی گوئلفهای سیاهِ طرفدار پاپ و گوئلفهای سفیدِ ضد پاپ تقسیم شده بودند. که دانته از این دستهی دوم حمایت میکرد. به عنوان یک مسئول شهری، دانته عضو هیئت نمایندگیای بود که نزد پاپ بونیفاس هشتم در محل اقامتش در خارج از رم فرستاده شد. آنجا به دستور پاپ توقیف شد و با او مانند یک زندانی رفتار کردند. در فلورانس، گوئلفهای سیاه به تحریک پاپ کنترل شهر را به دست گرفتند و آزار و شکنجهی گستردهی گوئلفهای سفید را آغاز کردند. با تبعیدی اعلام شدن دانته تمام اموالش مصادره شد. او بعدها محکوم شد که اگر دوباره پا به فلورانس بگذارد، زنده زنده سوزانده شود.
تبعید از فلورانس
دانته به شهرهای مختلف ایتالیا پناه برد، به ویژه ورونا؛ جایی که خاندان حاکم اسکالیگر از او استقبال کردند. دانته که ابداً مردی ملایم و بخشنده نبود، علیه دشمنان فلورانسی خود به خشم آمد و با توطئههای بینتیجه به دیگر تبعیدیان پیوست تا فلورانس را به زور از چنگ گوئلفهای سیاه خارج کنند. با این حال، به نظر میرسد که اخراج او از زادگاهش، نویسندگی او را به سطح جدیدی سوق داده است. او در سالهای ابتدایی تبعید، رسالهی تأثیرگذار خود «در باب فصاحت رایج» را تألیف کرد. این متن که به زبان لاتین، زبان ادبی عمومیِ اروپاییان تحصیل کرده در آن دوران نوشته شده بود، به طور متناقضی دربارهی اعطای موقعیت برابر به زبان ایتالیایی بومی در برابر لاتین به عنوان یک زبان ادبی بحث میکرد، دربارهی این که کدام نسخه از زبان گفتاری رایج باید برای این منظور استفاده شود.
کمدی الهی
به نظر میرسد دانته نوشتن شاهکارش «کمدی الهی» را حدود سال ۱۳۰۷ آغاز کرده است. منظومهای با بیشتر از چهارده هزار بیت که سفر راوی از دوزخ و برزخ به بهشت و رؤیایی از خداوند را شرح میدهد. در بخش اول و دوم، دوزخ و برزخ، دانته توسط شاعر رومی، ویرژیل، راهنمایی میشود. در بخش سوم، بهشت، او بئاتریس محبوب خود را به عنوان یک راهنمای معنوی دنبال میکند دانته در طول راه با شخصیتهایی از زندگی روزمره، تاریخ و اسطوره ملاقات میکند که هر کدام داستانی برای گفتن دارند.
دوزخ همیشه پرخوانندهترین بخش منظومه بوده است. تصاویر زندهی آن از جنایات و مجازاتها در دایرههای جهنم، الهامبخش وحشت و رحمت است. در اینجا دانته از انتقام گرفتن از دشمنان واقعی خود با محکوم کردن آنها به شکنجه دریغ نمیکند، اما با برخی از نفرینشدگان مانند پائولو مالاتستا و فرانچسکادا ریمینی، دلدادگانی که به دلیل تسلیم شدن در برابر شهوت محکوم شدهاند یا مربی قدیمیاش برونتو لاتینی که به جرم لواط مجرم شناخته شده بود حس همدردی دارد. شخصیت اسطورهای، اودیسه، هم در دوزخ است (تا حدی برای حقهاش در ماجرای اسب تروا)، اما توصیف دانته از تلاش بیتابانهی او برای شناخت جهان، بیشتر قهرمانانه به نظر میرسد تا مستوجب لعنت.
علاوه بر چشماندازی از زندگی پس از مرگ، «کمدی الهی» تفسیر دانته از معایب نظام سیاسی معاصرش را هم ارائه میدهد. ایدهآلی که او در پایان زندگی خود پذیرفت، جهانی مسیحی بود که تحت رهبری سیاسی امپراتور مقدس روم و رهبری معنوی پاپ متحد شده و هدف خدا را در زمین برآورده کند. او این مفهوم را در رسالهی «پادشاهی» و در نامههایش در حمایت از امپراتور هنری هفتم که در ۱۳۱۰ به ایتالیا لشکر کشید، بسط داد. مرگ امپراتور در ۱۳۱۳ به امید دانته برای هرگونه پیشرفت عملی به سمت ایدهآلش پایان داد.
دانته هرگز به فلورانس بازنگشت، اما آخرین سالهای زندگیاش را در دربار خاندان پولنتا، حاکمان راونا، گذراند. به نظر میرسد تألیف «کمدی الهی» کمی پیش از مرگش در ۱۳۲۱ در پنجاه و شش سالگی در آنجا به پایان رسیده است. آخرین بخشهای منظومه پس از خاکسپاری او، در اتاق خوابش کشف شد.
دیدگاه خود را بنویسید