
روديارد كيپلينگ
1865- 1936 ¡ انگليسي
شاعر و رماننويس پركاري كه گسترهي فعاليت و محبوبيت آثارش، شهرتي بينالمللي برايش به ارمغان آورد. او جوانترين نويسندهاي بود كه جايزهي نوبل ادبيات را دريافت كرد.
رودیارد کیپلینگ در خانوادهای هنرمند در بمبئی هند به دنیا آمد. پدرش استاد حجاری در یک مدرسهی هنری محلی و مادرش خواهرزن نقاش معروف، ادوارد بورن- جوئز بود. نام او از دریاچهی روديارد در استان استافوردشایر انگلیس گرفته شده است؛ جایی که والدینش اولین بار عشقشان را به هم ابراز کردند. کیپلینگ تا شش سالگی در هند زندگی کرد و سپس به انگلستان فرستاده شد. در ابتدا، او را پیش خانوادهی یک ناخدای پیر فرستادند - تجربهی تلخی که در داستان «بع بع گوسفندان سیاه» توصیفش کرده است- بعد به وستواردهو در دوون رفت. آنجا علاقهاش به ادبیات افزایش یافت و سردبیر مجلهی مدرسهاش شد.
قصههای هند
در ۱۸۸۲ به هند بازگشت و به عنوان روزنامهنگار در یک نشریهی نظامی و مهندسی در شهر لاهور مشغول به کار شد. نوشتن تا حد چشمگیری به او آزادی داد. کیپلینگ توانست در کنار گزارشها و اخبار معمول، داستانهای کوتاه و اشعار خودش را هم منتشر کند. این نوشتهها طیف وسیعی از موضوعات را پوشش میداد که کنجکاوی سیریناپذیر کیپلینگ را دربارهی تمام جنبههای زندگی هندی منعکس میکند و بعداً در چندین مجموعه منتشر شد. «تصنیفهای اداری» (۱۸۸۶) به دیوانسالاری انگلیسی طعنه میزند و «حکایتهای سادهی کوهستان» (۱۸۸۸) از محیط کوهستانی و زیبای ایستگاه راهآهن شیملا در دامنهی هیمالیا الهام گرفته است؛ در حالی که «سه سرباز» (۱۸۸۸) به یکی از موضوعات مورد علاقهی او یعنی زندگی روزمرهی کهنهسربازها میپردازد.
این کتابها نه تنها در هندوستان، بلکه در بریتانیا و ایالات متحده نیز محبوب بود، در نتیجه زمانی که کیپلینگ در ۱۸۸۹ به لندن رفت، به خوبی برای خوانندگان آثار ادبی شناخته شده بود. او شهرتش را با «تصنیفهای سربازخانه» (۱۸۹۰) تثبیت کرد. این ابیات گیرای ساده به زبان عامیانهی یک سرباز معمولی ولی با ریتم تالارهای موسیقی لندن سروده شده بود. کیپلینگ از قالبهای سنتی ادبیات انگلیسی و حتی تصنیفهای عامیانه برای انتقال پیامهای پرشور و پراحساس به سادهترین شکل ممکن استفاده میکرد.
او برای نوشتن، از تجربیات زندگی در هند بهره برد و «کیم» - بهترین رمانش - را در ۱۹۰۱ منتشر کرد. با این حال در آن زمان، در زندگی او تغییری رخ داده بود. کیپلینگ در ۱۸۹۲ با زنی آمریکایی به نام کارولین بالستیر ازدواج کرد و به ورمونت رفت. پس از آن شروع به نوشتن داستانهای کودکان کرد، به ویژه دو جلد «کتاب جنگل» (1894 و ۱۸۹۵). خانواده بعداً به انگلستان بازگشتند و در ساسکس مستقر شدند، اما همچنان به سفر در ایالات متحده ادامه دادند تا ۱۸۹۹ که دختر شش سالهاش جوزفین در آنجا درگذشت. غمگینترین داستان کیپلینگ، «آنها» دربارهی پدری است که به سوگ فرزندش نشسته است.
اما این تنها تراژدی خانوادگیای نبود که او متحمل شد. در ۱۹۱۵ تنها پسرش در جریان نبردی در جنگ جهانی اول کشته شد، آن هم بعد از این که کیپلینگ برای ثبتنام او در ارتش پیشنظامیها وساطت و اصرار کرده بود (چشم کیپلینگِ پسر ضعیف بود). در سالهای بعد، نگرش میهنپرستانهی افراطی کیپلینگ نسبت به جنگ و حکومت استعماری تا حدودی شهرت او را خدشهدار کرد، اگر چه او دیدگاههایی را بیان میکرد که در آن زمان، بسیار رایج بود. از این نظر، او سخنگوی دوران خود بود.
دیدگاه خود را بنویسید