
سالار مگسها
ویلیام گُلدینگ، ۱۹۵۴
سالار مگسها حکایتی است دربارهی سرشت انسانی که وقایعش در جزیرهای بیسکنه اتفاق میافتند. ویلیام گُلدینگ (۱۹۱۱-۱۹۹۳)، نویسندهی بریتانیایی این کتاب، معلم بود و در قصهاش از تجربهی مشاهدهی رفتار بچهها در مدرسه استفاده کرده است. او قصهی گروهی از پسران نوجوان را میگوید که هواپیمایشان در دورهی جنگ در این جزیره سقوط کرده و هیچ یک از بزرگسالانِ همراهشان از سقوط جان به در نبردهاند.
در آغاز، پسر بچهها تلاش ميكنند جامعهی نظاممند و دموکراتیک در جزیره بسازند اما زیاد طول نمیکشد که سروکلهی ساختارهای سلسله مراتبی و زمخت قدرت پیدا میشود. درسهای زندگی متمدنانه از یادها میروند و نوعی قبیلهگرایی بدوی شکل میگیرد که بچهها را به سادیم و آدمکشی وا میدارد. بهرهگیری گلدینگ از شخصیتهای آشنای رمانهاي مدرسهایِ انگلستان - مثلاً پیگی، پسرک چاق عینکی - وحشت اگزوتیکِ قصه را با شوخیهای آشنا میآمیزد. گلدینگ، در نسخهی ابتدایی کتابش که هرگز منتشر نشد، زندگی سبعانهی پسرها در جزیره را صراحتاً در متن جنگهای هستهای آینده قرار داده بود. اما در نسخهی منتشر شدهی رمان، خواننده تلویحاً متوجه میشود پسرهای قصهی گلدینگ در واقع همان فرایندی را بازتولید ميكنند که بزرگترهاشان را در جنگ جهانی سوم تا پای نابودی تمدن برده است.
شما می توانید این کتاب به همراه هزاران عنوان کتاب دیگر را از فروشگاه اینترنتی بوک شهر تهیه فرمائید
دیدگاه خود را بنویسید