
مارگريت دوراس
1914- 1996 ¡ فرانسوي
او رمان، نمايشنامه، فيلمنامه و جستار مينوشت و به صورت تجربي فيلمسازي ميكرد. در آثارش مرز بين داستان و خودزندگينامه بسيار محو و كمرنگ است و همين امر يافتن اطلاعات زندگي پرماجراي او را دشوار ميسازد.
مارگریت دوراس با نام مارگریت دونادیو در ویتنام امروزی به دنیا آمد. وقتی چهار ساله بود پدرش درگذشت و مادرش همراه با مارگریت و دو برادرش به مزرعهی کوچکی در ساحل کامبوج نقل مکان کردند. محل سکونت خانواده منطقهای سیلگیر بود و زمین غالباً زیر آب میرفت و کشاورزی به سختی انجام میشد. خانواده درگیر فقری بسیار شدید بود. تجربهی اولیهی او از فقر، خشونت و تحقیری را که از سوی مادر و برادر بزرگترش به او تحمیل میشد میتوان در بیشتر نوشتههایش مشاهده کرد. او بعدها ادعا کرد داستان «عاشق» که ماجرای رابطهی دختری پانزده ساله و یک مرد بیست و هفت سالهی چینی را بازگو میکند، زندگینامهی خودش است. این ادعا او را در معرض توجه رسانهها قرار داد. با این حال زندگی شخصی دوراس همیشه موضوع بحث و جدل بود. او همیشه از سردرگمی ایجاد شده بین واقعیت و خیال لذت میبرد و از آن بهرهبرداری میکرد.
عشق و سیاست
دوراس در هجده سالگی به کالجی در پاریس رفت و در ۱۹۳۹ با روبر آنتلمِ نویسنده ازدواج کرد. آنها صاحب پسری شدند که در بدو تولد درگذشت. دوراس به مشروبات الکلی رو آورد و با نویسندهی دیگری به نام دیونیس ماسکولو وارد رابطهای عاشقانه شد. هم دوراس و هم انتلم در طول جنگ جهانی دوم به مقاومت فرانسه پیوستند. دوراس در خاطرات جنگش به نام «درد»، دوران پرستاری از شوهرش را که پس از اسارات در اردوگاههای آلمانها به سلامت بازگشته بود توصیف میکند. این زوج در نهایت طلاق گرفتند و دوراس با ماسکولو ازدواج کرد و از او صاحب یک پسر شد. در ۱۹۴۵ به حزب کمونیست پیوست و به مدت ده سال عضو فعال حزب بود اما در نهایت به علت اختلاف نظر بر سر حدود آزادی هنری، حزب را ترک کرد. رمان «بيشرمان» (۱۹۴۳) اولین اثر از سری رمانهاي متعددی بود که او با نام مستعار دوراس منتشر کرد. او همچنین فیلمنامههای مختلفی نوشت، از جمله فیلمنامهی کلاسیک «هیروشیما عشق من»، که امروزه جزء فیلمهای کلاسیک سینما محسوب میشود. از اینجا بود که شروع به ساختن فیلم کرد و به یکی از اعضای دنیای پر زرق و برق سینمای فرانسه تبدیل شد. دوراس مبتلا به سیروز کبدی شد و در دورهی سمزدایی کبدش به کما رفت، هر چند بعد از پنج ماه به زندگی برگشت. او در ۱۹۹۶ از سرطان گلو درگذشت.
دیدگاه خود را بنویسید