
ميلان كوندرا
متولد 1929 ¡ فرانسوي، متولد چك
رماننويس و مقالهنويسي كه به دليل بازيگوشيها و اشارات فرامتني در داستانهايش و همچنين تركيب همهي اينها با اوضاع آشفتهي سياسي سرزمينش چكسلواكي، تحسين ميشود.
میلان کوندرا تقریباً نیمی از عمرش را در فرانسه و در تبعید از زادگاهش، جمهوری چک، گذرانده است. بیشتر خوانندگان آثارش او را برای دو رمان نمادینش، «کتاب خنده و فراموشی» (۱۹۷۹) و «سبکی تحملناپذیر هستی» (۱۹۸۴) با نام کشور زادگاهش به خاطر میآورند؛ آثاری که در آنها با طنزی عریان به حملاتی که در نیمهی قرن بیستم به کشورش شده بود پرداخته است.
آزادی و بیداد
کوندرا در ۱۹۲۹ در برنو متولد شد و پسر یک نوازندهی پیانو و موسیقیدان بود. برای همین قبل از این که به نویسندگی روی بیاورد، به تحصیل موسیقی پرداخت. به عنوان یک نوجوان طی جنگ جهانی دوم شاهد ویرانی چکسلواکی در اثر حملهی بیرحمانهی آلمان به این کشور بود. بعد از این که کمونیستها در ۱۹۴۸ به قدرت رسیدند، او به حزب پیوست، ولی در حالی که هنوز دانشجو بود، به علت «فعالیتهای ضد حزبی» از حضور در حزب منع و اخراج شد. او پیش از این که فیلمنامهنویسی و کارگردانی سینما را شروع کند، در پراگ ادبیات و زیباییشناسی خواند و پس از فارغالتحصیلی در ۱۹۵۲ معلم ادبیات شد. کوندرا در ۱۹۵۶ دوباره در حزب کمونیست پذیرفته شد. چکسلواکی در دههی 1960 تحت رهبری الکساندر دوبچک شاهد دورهای از آزادی اجتماعی بود که به «بهار پراگ» معروف شد. در این دوره، نویسندگان تندروی چک از جمله کوندرا و واسلاوهاول توانستند نظرات زیادی را در عرصهی بینالمللی به خود جلب کنند. در همین دوره بود که کوندرا به جای نوشتن شعر و نمایشنامه، اولین رمانش به نام «شوخی» را در ۱۹۶۷ منتشر کرد که تداعیگر چکسلواکی در دوران استالین بود. در این داستان ارسال کارت پستالی بود. در اين داستان، ارسال كارت پستالي برای طنزآمیز نوشته شده، زنجیرهای از عواقب را به دنبال میآورد که حتی منجر به مجازات سنگین کارگری در معدن میشود. تهاجم شوروی به چک در ۱۹۶۸ باعث ممنوعیت انتشار آثار بسیاری از نویسندگان در این کشور شد. کوندرا یک بار دیگر از حزب اخراج شد و سپس کرسی تدریسش در دانشگاه از او گرفته شد. او در ۱۹۷۵ هشت سال بعد از ازدواج با همسرش وِرا هرابانکوا اجازهی مهاجرت یافت و در دانشگاه رن فرانسه به تدریس پرداخت.
سالهای فرانسه
سه رمان بعدی کوند را بر آدمهای بیقدرت و تحت سلطهی نیروهای خارجی تمرکز دارد. «کتاب خنده و فراموشی» روایتی بیپرده از داستانهای شخصی و تخیلی دربارهی تلاش برای انکار حافظهی جمعی و محو حقیقت تاریخی است که در رژیم شوروی پی گرفته شده بود. حکومت شوروی با این شیوه به معنای واقعی کلمه به حذف افراد و مقاماتِ به زعم خودش نامطلوب از عکسها میپرداخت. «سبکی تحملناپذیر هستی» هم به زندگی چهار روشنفکر در دوران بهار پراگ و حملهی شوروی اختصاص دارد. در ۱۹۹۰ «جاودانگی» آخرین کتابی که کوندرا به زبان چک نوشت منتشر شد. کتاب اخیرش به نام «جشن بیمعنایی» که در ۲۰۱۴ به زبان فرانسوی منتشر شد، مجموعه جستارهای کوندراست که بیشتر از آن که سیاسی باشند، به مسائل فلسفی میپردازند.
با این که انقلاب آرام در ۱۹۸۹ دموکراسی را به جمهوری چک و اسلواکی بازگرداند، کوندرا دیگر به ندرت به کشورش بر میگردد. او حالا خود را نویسندهای فرانسوی و آثارش را بخشی از ادبیات فرانسه میداند.
دیدگاه خود را بنویسید