
نجيب محفوظ
1911- 2006 ¡ مصري
اولين نويسندهي عرب كه جايزهي نوبل ادبيات را دريافت كرد. شهرت او مرهون رمانهاي واقعگرايي است كه تصويري از زندگي در قاهره در نيمهي اول قرن بيستم به دست ميدهد.
نجیب محفوظ در ۱۹۱۱ در جمیلیه به دنیا آمد؛ یکی از قدیمیترین مناطق قاهره که در خیابانها و کوچههای باریک قرون وسطایی آن، جمعیتی انبوه با سبک زندگی سنتی اسلامی زندگی میکنند. او کوچکترین پسر یک کارمند دولت بود؛ مردی بسیار سنتی که قوانین رفتاری اسلامی را به سختگیرانهترین حالت ممکن در خانوادهی خود به اجرا در میآورد. محفوظ در هشت سالگی شاهد وقایع خشونتآمیز انقلاب مصر در ۱۹۱۹ بود. او تحصیلاتش را از فراگیری قرآن در مکتب خانه شروع کرد و تا دانشگاه پیشرفت و در دههی ۱۹۳۰ از حامیان حزب ملیگرا و ضدبریتانیای وفد شد. محفوظ به دنبال امنیت مالی، شغلی در قسمت فرهنگی خدمات کشوری مصر بر عهده گرفت؛ شغل موفقی که امنیت تمام زندگیاش را تضمین میکرد، اما جاهطلبی اصلی او نوشتن داستان بود. محفوظ ابتدا شروع به نوشتن رمانهای تاریخی کرد که در زمان فرعون اتفاق میافتادند، اما بعد از مدتی سبک و موضوع خود را با نوشتن رمان «کوچهی مدق» (۱۹۴۷) یافت. این رمان که در قاهرهی قدیم در زمان جنگ جهانی دوم رخ میدهد به توصیف جامعهای میپردازد که انگار تنها راه فرار از فقر و ناامیدی فزایندهاش، پذیرش شیوهی تمدن مدرن غربی است. تنوع شخصیتها در این کتاب خیرهكننده است. از فروشندهی مواد مخدر لواط کار تا دلال ازدواج، از زیباروی بیعاطفهای که خودش را به افسران خارجی عرضه میکند تا یک مثلهکنندهی حرفهای که افراد فقیر را معلول میکند تا بتوانند برای زندگی خود گدایی کنند.
ایدههای مترقیای که نویسنده «در کوچهی مدق» به آنها پرداخته بود، در سهگانهی قاهره دنبال شد. این حماسهی گیرا که زندگی خانوادگی عبدالجواد را در دهههای ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۰ روایت میکند، محفوظ را در سراسر جهان عرب به شهرت رساند. او در جلد اول «گذر قصر» (۱۹۵۶) دنیایی را توصیف میکند که در کودکی تجربه کرده است. سرپرست خانواده مردی است که همسرش را در خانه سرکوب میکند در حالی که خود با روابط خارج از ازدواجش سرگرم است. واکنش افراد خانواده به این استبداد مردسالارانه است که درام اصلی کتاب را فراهم میآورد. جلدهای دوم و سوم این مجموعه «کاخ آرزو» و «سرمستی» در ۱۹۵۷ منتشر شد. این دو کتاب مسیر منازعات سیاسی و اجتماعی مصر را در زمانی که همه چیز به سرعت در حال تغییر بود و همچنین مبارزه به منظور رسیدن به استقلال و جلوگیری از نفوذ و حضور نظامی بریتانیا تصویر میکنند. رمانهای بعدی محفوظ بیشتر ساختاری تجربی و اغلب ماهیتی تمثیلی داشتند. «بچههای محلهی ما» (۱۹۵۹) که در آن حضرت محمّد به عنوان یکی از شخصیتها ظاهر میشود، توسط جامعهی اسلامی محکوم و انتشار آن در مصر ممنوع شد. در کتاب «ميرامار» (۱۹۶۷) که رویدادهای آن در اسکندریه رخ میدهد، چهار راوی روایتهای متفاوتی را از یک رویداد ارائه میدهند.
جایزهی غیر منتظرهی نوبل ادبیات در ۱۹۸۸ با تأخير اما بالأخره توجه جهان غیر عرب را هم به محفوظ جلب کرد. کتابهای واقعگرای او در آمریکای شمالی و اروپا به لیست پرفروشها راه یافت. او تا سنین بالا همچنان به عنوان یک چهرهی جنجالی و فعال سیاسی ایفای نقش کرد تا جایی که در ۱۹۹۴ مورد سوء قصد هم قرار گرفت. نجیب محفوظ در ۲۰۰۶ در نود و چهار سالگی درگذشت.
دیدگاه خود را بنویسید