
نیمی از خورشید زرد
2006 ¡ نیجریه
چیماماندا انگُزی آدیچی (زادهی ۱۹۷۷)
چیماماندا انگزی آدیچی رمان نیمی از خورشید زرد را براساس تحقیقاتِ گستردهاش دربارهی جنگ داخلی نیجریه (1967- 1970) نوشته که هفت سال پیش از تولد او تمام شده بود. او در یادداشتِ پایانیِ کتابش میگوید «این رمان را نوشتم چون میخواستم دربارهی عشق و جنگ بنویسم، چون زیر سایهی بیافرا بزرگ شدهام.» قصهی کتاب که به چهار بخش تقسیم شده، در شهر انسوکا شروع میشود؛ جایی که اوگووی سیزده ساله خدمتکارِ خانهی استاد اُدِنیگبو و اُلانا، معشوقهی زیبای او که در بریتانیا درس خوانده و پدرش رئیس ثروتمند یک قبیله است، شده. وقتی باقیِ پسرهای خدمتکار در آشپزخانه کیک ریواس و پای مرنگِ لیمو ميپزد، حواس اوگوو به بحثهای دور میز شامِ روشنفکران انسوکا دربارهی فساد و سرمایهداری است و از آنها یاد ميگيرد.
بخش دوم قصه، چند سال بعد، با اعلام خبر سرور آفرینِ تولد بیافرا، جمهوری جدید ایگبوها، شروع میشود. در پایان این بخش هم میبینیم که اوگوو همراه اُدنیگبو و اُلانا که حالا فرزندی هم دارند، برای در امان ماندن از حملهی نیروهای نیجریهای به شمال فرار میکنند. بخش سوم به عقب بر میگردد و بر رابطهی اُدنیگبو و الانا، بچهدار شدنشان و سر و سِرّ كاينِنه، خواهر مرموز الانا، و نویسندهای انگلیسی به نام ریچارد چرچیل تمرکز میکند. در بخش چهارم، بلای جنگ داخلی با تمام قدرتش بر این خانواده نازل میشود. خویشاوندان و دوستانِ عزیز خانواده کشته میشوند، ثروت و منزلتشان از دست میرود، و الانا در شرایطی غیرانسانی برای جیرهی ناچیز غذا در صف میایستد. اوگوو، پرستارِ مهربان فرزند خانواده، سرباز ارتش بیافرا میشود و در کشتارها و تجاوزهای این ارتش دست دارد. میان این روایتهای گیرای سوم شخص، نویسندهای که اسمش را تا آخر قصه نمیفهمیم، شرح میدهد که استعمارگران بریتانیایی چگونه گروههای قومی گوناگون را در قرن بیستم به هم وصله زدهاند تا نیجریهای بسازند که در خدمت مقاصد خودشان باشد، و قدرتهای جهانی چگونه در جنگ داخلی جانبِ این یا آن گروه را گرفتهاند؛ روندی که، به گفتهی آدیچی، مقطعی مرگبار را در تاریخ آفریقا رقم زده است.
شما می توانید این کتاب به همراه هزاران عنوان کتاب دیگر را از فروشگاه اینترنتی بوک شهر تهیه فرمائید
دیدگاه خود را بنویسید