
همه چیز فرو میپاشد
۱۹۵۸ ¡ نیجریه
چینوا آچیبی (۱۹۳۰- 2013)
همه چیز فرو ميپاشد پرخوانندهترین زمان مدرن آفریقاست. چینوا آچيبي در این اثر قصهی اقول و زوالِ یکی از قبایل ایگبوی نیجریه را میگوید و تیزهوشانه آفریقاییها را به شکلی متفاوت از آنچه در ادبیات اروپایی میبینیم، بازنمایی میکند. بخش اول رمانِ او تصویری دقیق از روستای خیالیِ اومواُفیا پیش چشممان میگذارد؛ روستایی که ساکنانِ ایگیوی آن فرهنگ غنی، تجارت پررونق، و مناسک دینی و آداب اجتماعیِ خودشان را دارند. زندگی مردم روستا بر اساس فصلهای کاشت و داشت و برداشتِ یام (سیبزمینیِ هندی) سامان گرفته و شادیهاشان را با نوشیدن، کُشتیگیری و قصهگویی جشن ميگيرند. اما قصهی آچیبی رنگ و بوی تراژدی هم دارد. قهرمان قصهی او بيعيب و نقص نيست و پیرنگ قصهاش رویارویی فاجعهبارِ زندگی سنتی و استعمارگران در اواخر قرن نوزدهم را به تصویر میکشد.
اُكُنكْوو کُشتیگیر و جنگاوری نامدار است؛ مردی که سه همسر دارد، خونش زود به جوش میآید، و به خانهی بزرگش ميبالد. او در نبردهای قبیلهاش با قبایل همسایه، بیرحمانه جنگیده و حالا مدام برای خدایان قربانی میکند تا دلشان را به آورد. اما پایبندیِ اُكُنكُوو و به سنتهای قدیمی میان او و هم قبیلههایش شکافی ایجاد میکند، چون قبیله، حتی پیش از آن که استعمارگران از راه برسند، دربارهی این سنتها به تردید افتاده است. اُكُنكُووي جنگاور کم کم میفهمد نبردِ واقعی از سنخ دیگری است و او باید برای همراه کردن دل و جانِ مردمش بجنگد؛ مردمی که اول فریفتهی ترانهها و هدیههای مبلغان مسیحی میشوند و بعد، مغلوب استعمارگران.
آچيبي این رمانِ تاریخساز را عمداً به زبان انگلیسی نوشت تا قصهی مردمش را به گوش همه برساند. آچیبي، که والدینش مسیحیِ پروتستان شده بودند و اسم مسیحیمآب آلبرت چینوالوموگو را روی او گذاشته بودند، انگليسي را در مدرسه ياد گرفت اما در خانه به زبانِ ايگبو حرف ميزد. خودش ميگفت «ما در نقطهي تلاقي چند فرهنگ زندگي ميكرديم.» بعدتر، آچيبي نام «آلبرت» را كه اداي احترامي بود به انگلستانِ ويكتوريايي، كنار گذاشت و اسمي نيجريهاي براي خودش انتخاب كرد. او از آخرين نسل آفريقاييهايي بود كه وصفِ زندگيِ پيش از آمدنِ اروپاييها را از بزرگترهاشان شنيده بودند.
شما می توانید این کتاب به همراه هزاران عنوان کتاب دیگر را از فروشگاه اینترنتی بوک شهر تهیه فرمائید
دیدگاه خود را بنویسید