
ولاديمير ناباكوف
1899- 1977 ¡ آمريكايي زادهي روسيه
براي رمان «لوليتا» كه در زمان خود بسيار تكاندهنده بود و حتي امروزه نيز اثري بحثبرانگيز محسوب ميشود، شهرت بدي پيدا كرد. او در مجموعه آثارش اعم از رمان، شعر، داستان كوتاه، خودزندگينامه و نقد، مهارت خيرهكنندهاي در نوشتن به زبان انگليسي از خود نشان داد.
ولادیمیر ناباکوف بزرگترین فرزند از پنج فرزند یک خانوادهی اشرافی بود و در سنپترزبورگ در روسیهی قبل از انقلاب متولد شد. او از کودکی زبانهای روسی، انگلیسی و فرانسه را یاد گرفت و به ادعای خودش «شادترین کودکی قابل تصور» را داشت. در ۱۹۱۹ پس از انقلاب بلشویکی، پدرش که یکی از رهبران برجستهی ضدانقلاب بود، با خانوادهاش ابتدا به لندن و سپس به برلین مهاجرت کرد و سه سال بعد، توسط یک سلطنتطلب افراطی ترور شد.
ناباکوف پس از تحصیل در دانشگاه کمبریج به برلین رفت. تا آن زمان او دو جلد کتاب شعر به زبان روسی منتشر کرده بود و به عنوان یک شاعر با نام مستعار وی. سیرین در جامعهی مهاجران روس شهرتی به هم زده بود. او در ۱۹۲۵ با یک زن یهودی روس به نام وِرا اسلونیم ازدواج کرد و در ۱۹۳۴ از او صاحب پسری به نام دمیتری شد.
از اروپا به آمریکا
ناباکوف اولین رمانش به نام «ماشنكاه» (ماری) را در ۱۹۲۶ منتشر کرد که تا حد زیادی جنبهی خود زندگینامه داشت. او پس از آن زمان «شاه، بيبي، سرباز» (۱۹۲۸) را منتشر کرد که برای اولین بار ابتکارات و بازیهای واژگانی خاص سبک او را (که بعدتر با آنها مشهور شد)، نشان میداد. طی دههی بعد، او آثار زیادی به زبان روسی نوشت و در کنار آن با آموزش تنیس، بوکس و زبان، مخارج خانوادهاش را تأمین کرد. در این دوره همسرش نیز به عنوان مترجم کار میکرد.
ناباکوف و خانوادهاش با شروع جنگ به آمریکا مهاجرت کردند. وی به عنوان مدرس در کالج ولزلیِ ماساچوست مشغول کار شد. که به او وقت آزاد کافی برای نوشتن و پیگیری رؤیاهایش از جمله شکار پروانه میداد (او در نهایت هجده مقاله با موضوع حشرهشناسی منتشر کرد). ناباکوف اولین کتابش به زبان انگلیسی «زندگی واقعی سباستین نایت» (۱۹۴۱) را با الهام از تجارب زندگی در کمبریج نوشت و کتاب دومش «نشان حرامزادگی» (۱۹۴۷) ماجرایی بود که در یک حکومت تمامیتخواه اتفاق میافتاد و خود نویسنده نیز جزء شخصیتهای آن بود. ناباکوف در ۱۹۴۵ شهروند آمریکا شد و سه سال بعد در ۱۹۴۸ به استادی ادبیات روسی دانشگاه کورنلِ نیویورک رسید. او که حالا از نظر مالی تأمین بود، شروع به کار روی رمانی کرد که او را به شهرتی بینالمللی رساند؛ «لوليتا» که اولین بار سال ۱۹۵۵ در فرانسه منتشر شد و به گفتهی منتقدان «بمب دوران» بود. این کتاب در ۱۹۵۸ در آمریکا چاپ شد و در سه هفتهی اول صد هزار نسخه فروش رفت. موضوع کتاب توجه و تمایل وافر راوی مرد میانسال به یک دختر بچهی دوازده سالهی «جذاب» بود؛ موضوعی که از آن زمان تا به امروز همواره بحثبرانگیز بوده است. با انتشار لولیتا، شهرت، افتخار و مقدار زیادی پول نصیب ناباکوف شد.
رمان بعدی او به نام «پنین» (۱۹۵۷) داستان یک استاد مهاجر روس در آمریکا بود که اگرچه دیرتر از لولیتا نوشته شده بود. پیش از آن به چاپ رسید و توجه منتقدان را به خود جلب کرد. «آتش کمفروغ» (۱۹۶۲) بازی ناباکوف با فرم رمان را نشان میداد. این کتاب حاوی شعر نهصدونودونُه مصرعيِ شاعری خیالی و شرح و تفسیر آن توسط منتقدی خیالی بود.
ولادیمیر ناباکوف در ۱۹۷۷ درگذشت و دستنوشتههای رمانی به نام «لورای اصلی» را ناتمام باقی گذاشت. نثر زیبای آهنگین، بازیگوشانه و بسیار پر جزئیات او بعدها بر آثار داستانی نویسندگانی از قبیل مارتین ایمیس، توماس پینچن و جان آپدایک تأثیر گذاشت.
دیدگاه خود را بنویسید