
ويليام باتلر ييتس
1865- 1939 ¡ ايرلندي
نويسنده و شاعري كه به دليل اشعار غنايي در تجليل از فرهنگ ايرلند شهرت دارد. او نمايشنامههايي نوشت و آثاري دربارهي عرفان منتشر كرد. به قول خودش، «پيرمرد هرزهي باري به هر جهت»ي بود، زيرا در عاشق شدن مشكل داشت و از پيري ميترسيد.
کمی بعد از تولد ویلیام باتلر يیتس در ۱۸۶۵ در دوبلین، خانوادهی او به خانهی مادرش که از خاندانی بازرگان بود در شهر اسلایگو در شمال غربی ایرلند، نقل مکان کردند. آنها دو سال بعد به لندن رفتند، چون پدر ييتس، جان، امیدوار بود آنجا بتواند حرفهی خود را به عنوان یک نقاش چهره دنبال کند. ييتس در شهر به مدرسه میرفت، اما تابستانها را با پدر بزرگ و مادربزرگش که پیوندی نزدیک با آنها داشت در اسلایگو میگذراند که از آن با عبارت «کشور قلبها» یاد کرده است. خانواده در ۱۸۸۰ به ایرلند بازگشتند و يیتس به دبیرستان و سپس کالج هنر در دوبلین رفت.
ييتس در ۱۸۸۵ زمانی که شعرش در نشریهی «دوبلین یونیورسیتی ریویو» منتشر شد، به اولین موفقیت ادبی دست یافت. در همان سال، با جان اولیری، ملیگرای محترم ایرلندی، ملاقاتی داشت. اولیری شاعر جوان را تشویق کرد احساساتش را با تاریخ، فولکلور و مناظر ایرلندی تلفیق کند. ييتس پس از بازگشت به لندن با خانواده در ۱۸۸۶ علاقهاش را به امور غریبه که از دورهی کالج شکل گرفته بود دنبال کرد و در انجمن هرمسیِ پگاه زرین فعال شد؛ جامعهای که از کاربرد جادو برای رسیدن به روشنگری حمایت میکرد. شیفتگی ييتس به امور ماورایی و عرفان به نمایشنامهها و شعرهایش هم وارد شد. از جمله « ظهور ثانی» (۱۹۱۹) یا «دریانوردی به سمت بیزانس» (۱۹۲۸) که تمثیلی از یک سفر معنوی است.
طرد و عشق
يیتس در لندن باشگاه قافیهپردازان را برای شاعران تأسیس کرد و با ماودگونه، یک وطنپرست افراطی و زیبای ایرلندی آشنا شد و عمیقاً به او دل باخت. عشق بینتیجهی او به گونه، سایهای بلند بر زندگی و کارش انداخت. گونه پس از رد پیشنهاد او در ۱۸۹۹ با سرگرد جان مکبراید، یک سرباز ایرلندی ازدواج کرد. مکبراید بعداً به دلیل نقشی که در شورش ملیگرایان داشت به دست بریتانیاییها اعدام شد و مرگش به يیتس برای سرودن شعر «عيد پاک، 1916» الهام بخشید؛ اثری که با احساساتی متناقض هنگام مرگ سرگرد تمام میشد.
سالها طول کشید تا يیتس از دلبستگی دردناک خود به گونه خلاص شود، اما او در ۱۹۱۷ با جورجیانا هاید-لیز ازدواج کرد. آنها در ایرلند زندگی میکردند و در آنجا صاحب دو فرزند شدند. همسرش در علاقهی او به امور غریبه شریک بود و با هم «نوشتن خودبه خود» (فرآیندی که شامل رها کردن آگاهانهی افکار در حین نوشتن است) را تمرین کردند و با این روش، محتوایی با بیش از چهار هزار کلمه نوشتند.
يیتس یک میهنپرست باقی ماند و در ۱۹۲۲ سناتور دولت آزاد ایرلند شد. سال بعد جایزهی نوبل ادبیات را بیشتر به سبب قدردانی از آثار نمایشیاش دریافت کرد. مجموعههای «برج» (۱۹۲۸) و «پلکان مارپیچ و دیگر اشعارِ» (۱۹۳۳) او، کاوشهای تلخی دربارهی زندگی، هنر و ماهیت دایرهای جهان هستند.
ييتس در شصت و نُه سالگی برای بهبود میل جنسی خود یک عمل جراحی انجام داد (که در واقع وازکتومی بود). او ادعا کرد که این روش موفقیتآمیز بوده و خلاقیت و قوای جنسی او را به یک اندازه تقویت کرده است؛ «يک محرک» او میگفت: «این طور به نظرم میرسد».
دیدگاه خود را بنویسید