
ويليام هوگارث
1764- 1697 § انگليسي
ويليام هوگارث سبك جديدي از نقاشي را ابداع كرد كه به «موضوعات اخلاقي روز» ميپرداخت. او در عين حال كه ناظري تيزبين و منتقد جامعهي عصر خود محسوب ميشد، فعالانه به دنبال ارتقاي جايگاه هنر بريتانيا بود.
ویلیام هوگارث در لندن به دنیا آمد. پدرش پژوهشگر زبان لاتین و آموزگار سابق مدرسه و زمانی صاحب یک قهوهخانه بود. قهوهخانه ورشکسته شد و در نتیجه وی به زندان بدهکاران شهر موسوم به فلیت افتاد. تجربیات پدرش به دو دلیل اهمیتی کلیدی در زندگی این هنرمند جوان داشت: نخست این که توانست زندگی و شخصیت مشتریان قهوهخانههای لندن را از نزدیک مشاهده کند و دوم، سرنوشت پدرش باعث شد تا به دنبال استقلال مالی باشد.
موفقیتهای اولیه
هوگارث زندگی حرفهای خود را با حکاکی نشان خاندانها روی الواح نقره آغاز کرد و در اوقات فراغتش نیز به تحصیل نقاشی پرداخت. نخستین نقاشی او صحنهای از نمایشنامهی پرطرفدار «اپرای گدایان» (اجرا شده در سال ۱۷۲۸) بود که حال و هوای بسیاری از آثار بعدیاش از آن نشأت میگیرد. این نقاشی صحنهای از یک تئاتر را نشان میدهد که در آن اتفاقی شورانگیز در حال رخ دادن است. جزئیات اثر بسیار طبیعتگرایانه است و تماشاگران نیز - که طبق رسم زمان روی صحنه نشستهاند - به تصویر درآمدهاند. این اثر به قدری محبوب شد که هوگارث نسخههای متعددی از آن تهیه کرد. از سوی دیگر، ملاحظهی دقیق جزئیات شخصیتها و شباهت آنها با اصلشان باعث شد هوگارث تعدادی سفارش چهرهنگاره از جمله چند «مجلس گفتگو» دریافت کند- گونهای مردمنگاری که در آن گروههایی از خانواده و دوستان در حال گفتگو یا فعالیتهای خودمانی دیگر نشان داده میشوند.
در حدود سال ۱۷۳۱، هوگارث نخستین «مجموعهی تصویری» خود را آفرید: مجموعهای از نقاشیها که داستانی را در چندین بخش روایت میکردند و خاصیتی رمان گونه داشتند. طولی نکشید که این «مجموعهها» به سبک مشخصهی هوگارث تبدیل شدند. اگرچه این نقاشیها پر از جزئیات [تزیینی] مضحکی هستند که حماقتهای انسانی را پررنگ میکنند، هدف پشت آنها جدی است: هوگارث در این آثار اصلاح اجتماعی و کاهش بیعدالتی و فقر شهری را دنبال میکند.
نخستین «مجموعهی» او با نام «جریان یک فاحشه» (۱۷۳۱)، داستان دختر روستایی سادهلوحی است که پس از ورود به لندن، توسط صاحب یک فاحشهخانه به دام فحشا میافتد و در نهایت بر اثر ابتلا به بیماری مقاربتي ميميرد. با وجود اين كه نقاشيها در سال 1755 بر اثر آتشسوزي از بين رفتند، ميدانيم به چه شكل بودند زيرا هوگارث نمونههايي چاپي نيز از اين نقاشيها توليد ميكرد كه اقدامي بسيار پرسود بود. اين موفقيت او را ترغيب كرد تا «مجموعههاي» بيشتري بيافريند و سپس از همگي آنها نسخههاي چاپي تهيه كند. هوگارث براي تأمين معيشت خود و مقابله با دزداني كه نسخههايي ارزانقيمت از چاپهايش ميساختند، كمپيني براي اعطاي حق نشر به چاپگران به راه انداخت.
دیدگاه خود را بنویسید