
پابلو پيكاسو
1973- 1881 § اسپانيايي
پابلو پيكاسو هنرمندي بينهايت خلاق بود كه بر تمام ابزارهاي هنري مورداستفادهاش تسلط كامل داشت. او با انرژي و جديت خود نقشي بيبديل در شكلگيري هنر مدرن ايفا كرد و اينگونه به بزرگترين هنرمند قرن بيستم تبديل شد.
پابلو روئیت پیکاسو در سال ۱۸۸۱ در شهر مالاگا در اسپانیا به دنیا آمد. پدرش خوسه روئیت بلاسکو، معلم هنر و نقاش حیوانات بود (نقاشی از حیوانات گونهی هنری پایین مرتبهای محسوب میشد). وی پسر کوچک خود را به تماشای گاوبازیهای سنتی اسپانیا میبرد که به موضوع برخی از نخستین نقاشیهای پیکاسو تبدیل شد. استعداد او تحت تعلیم پدرش خیلی سریع رشد کرد. آن زمان که خوسه شغلی به عنوان استاد در مدرسهی هنر لاکُرونیا واقع در گالیسیا در شمال اسپانیا به دست آورد، عنوان شاگرد با او همراه شد. در این شهر، از سال ۱۸۹۲ تا ۱۸۹۴ در کلاسهای طراحی به رونگاری از قالبهای (گچی) پیکرهی انسان و نقاشی از طبیعت پرداخت- این درسها اساس آموزشهای آکادمیک یک هنرمند قرن نوزدهم را تشکیل میدادند. این دوره، دانش مطمئنی از فرم، رنگ و خط در اختیار پیکاسو گذاشت که بستری برای تجربهگریهای بعدی او ایجاد کرد.
تحصیل در بارسلونا
پس از مرگ خواهر کوچکتر پیکاسو بر اثر بیماری دیفتری در سال ۱۸۹۵، خانوادهی او به دنبال یک طالع بهتر به بارسلونا نقل مکان کردند. خوسه شغلی به عنوان معلم در مدرسهی هنرهای زیبای لا یوتخا به دست آورد و پیکاسو پس از قبولی در آزمون ورودی مدرسه به عنوان دانشآموز نامنویسی کرد.
این مدرسه در زمینهی تکنیک، دانش پایهی مناسبی را در اختیار پیکاسو گذاشت که در اثر آکادمیک او با نام «دانش و نیکوکاری» قابل مشاهده است؛ ولی جای چندانی برای خلاقیت باقی نمیگذاشت. در اواسط توجوانی او دیگر از کشیدن آثار مرسوم مردمنگاری و پیکرهای برهنهی آناتومی وار از مدل زنده (همیشه از مردان) دلزده شده بود.
پدر پیکاسو به عنوان هنرمند استعداد محدودی داشت و بیشتر شهرتش به خاطر نقاشیهایی بود که از کبوترها میکشید (موضوعی که پابلو در تعدادی از آثار بعدی خود به آن بازگشت). با این حال، آرزوهایی برای پرش داشت و میخواست او را به سوی حرفهای پردرآمدتر در نقاشی آکادمیک هدایت کند. بنابراین، با عزمی راسخ تصمیم گرفت پابلو را که هنوز فقط ۱۶ سال داشت، به معتبرترین مدرسهی هنر اسپانیا یعنی آکادمی سلطنتی در مادرید بفرستد.
پیکاسو خیلی زود از شیوهی کوتهنظرانهي تدریس در آکادمی که در نظرش تنها اندکی مترقیتر از آموزشها بارسلونا بود، دلسرد شد. او از حضور در کلاسها سرباز میزد و در عوض ترجیح میداد به رونگاری از آثار ولاسکس و ال کرکو در موزهی پرادو و نقاشی هوای باز در پارکهای شهر بپردازد. پیکاسو با وجود دلخوری پدرش به بارسلونا بازگشت. در سال ۱۸۹۹ کارگاهی در این شهر دست و پا کرد و قاطعانه تصمیم گرفت که کار خود را به عنوان هنرمندی مستقل آغاز کند.
دیدگاه خود را بنویسید