
یک مسألهی شخصی
۱۹۶۴ ¡ ژاپن
کِنزابورو اوئه (۱۹۳۵- 2023)
پرنده، ضد قهرمان یک مسألهی شخصی که میخواهد از مسئولیتهایش فرار کند و نقشهی جادههای آفریقا را هم خریده، با بدترین تراژدیِ ممکن مواجه میشود: همسرش نوزادی به دنیا میآورد که به فتق مغزی مبتلاست.
وقتی دیگران به پرنده توصیه میکنند که زحمتِ جراحی نوزاد را به خودش ندهد و او رسیدگی نکند، شرم سراپای وجودش را میگیرد. وقتی هم که به این واقعیت فكر ميكند که پدرِ این نوزاد است، از خودش بیزار میشود. چند روزي كه ميگذرد، پرنده فرو ميپاشد. آن قدر مينوشد كه سياهمست ميشود، به ديدار معشوقهاش ميرود، موقع تدريس بالا ميآورد، و دستور ميدهد كه به جاي شير، به نوازد آبقند بدهند. مدام درگير اين فكر است كه نقص فرزندش شايد محصول فاجعهاي هستهاي باشد يا عيب و علتي ناشناخته در خودِ او. بعد، پرنده كمكم دوباره سرِ پا ميشود. نزد بالادستيها اعتراف ميكند كه سرِ كلاس، مست بوده و در نتيجه، اخراج ميشود. حالا پرنده آيندهاي متفاوت در پيشِرو دارد؛ آيندهاي كه در آن از سفر به آفريقا خبري نيست و بايد از همسرش و فرزند بيمارشان مراقبت كند. بنابراين فوراً ميرود تا براي جراحيِ نوزاد، خون اهدا كند. در نهايت، پدر و پسر از بيمارستان مرخص ميشوند؛ درمان شده، اما تغيير يافته.
رمانِ کنزابورو اوئه واقعاً کاری میکند که خواننده هولناکیِ وضعیت پرنده را درک کند. ما چارهای نداریم جز این که مسألهی رمان را «شخصي» كنيم و واكنشمان به کمتوانی و معلولیت را دقیقتر بکاویم. البته این مسأله برای اوئه حقیقتاً شخصی بود: پسرش هيكاري در سال ۱۹۶۳ با معلولیت شدید به دنیا آمده بود. اوئه یک مسألهی شخصی را یک سال پس از تولد پسرش منتشر کرد و در رمانِ درخشانش، که آرامش خاطر خواننده را بر هم ميزند، همهی احساسات تلخ و تاریک خودش را در شخصیت پرنده به تصویر کشید؛ مردی که پس از تجربهی جنونی زشت و پلشت، بالاخره مسئولیتهایش را میپذیرد. خودِ اوئه سبک نوشتاریاش را نوعی واقعگرایی گروتسک وصف میکرد؛ شیوهای برای مواجهه با واقعیتهای مادیِ جسم انسانی و تأکید بر آنها. خوانندهی یک مسالهی شخصی مدام به دلِ ترومای اصلیِ پرنده بر میگردد؛ جایی که پرنده، بعد از آن که پزشکان دستش میاندازند با حقیقتی ویرانگر روبهرو میشود: «پدر این هیولا من هستم.»
شما می توانید این کتاب به همراه هزاران عنوان کتاب دیگر را از فروشگاه اینترنتی بوک شهر تهیه فرمائید
دیدگاه خود را بنویسید