بوریس آکونین یکی از نویسنده های روسیه س که سعی میکنه از دریچه ژانر نوآر وقایع تاریخی و اجتماعی روسیه رو بررسی کنه و به سبک نویسنده های رمان های جنایی، سری کتابی داره با یک کارآگاه جوون به اسم ارست فاندورین و عزازیل اولین کتاب از این مجموعه است. قتل های مرموز، و جنایت های سازماندهی شده و شخصیت های به یادموندنی، خواننده رمان های آکونین رو یاد رمان های عصر طلایی روسیه میندازه. داستان توی ۱۳ مه ۱۸۷۶ میگذره و با خودکشی دانشجویی به نام کوکورین جلوی یک خانم نجیب زاده و زیبای روسی به نام الیزاته فون اورت کولوکولتسوا شروع میشه. کوکورین همه ی ثروتشو وقف مجموعه ای بین المللی که وظیفه شون حمایت از یتیم های بی سرپرست در انگلستانه میکنه و این فقط شروع ماجراس. کارآگاه فاندورین به محض دیدن الیزاته عاشق او میشه و عزمش رو جزم میکنه که هر طور شده این پرونده رو حل کنه. آکونین کارآگاه خودش رو مثل یک ادیسه در جستجوی حقیقت درگیر سفری توی مسکو، پطرزبورگ و لندن میکنه و توی این سفر فاندورین متوجه میشه که کوکورین زمانی رولت روسی رو با دانشجوی دیگه ای به اسم اختیرتسف بازی کرده بوده. اختیرتسف بعد از دیدار با کارآگاه داستان و وقتی که کارآگاه رو به حل معمای داستان نزدیک میکنه، اختیرتسف توسط مردی چشم سفید به قتل میرسه. قاتل سعی میکنه که کارآگاه فاندورین رو هم بکشه که موفق نمیشه. تو لحظه قتل قاتل کلمه ای رو فریاد میزنه: عزازیل. و فاندورینی که الان انگار صد سال زندگی رو گذرونده باشه پی میبره که عزازیل در واقع یه سازمان مخفی جاسوسی و تروریستیه. آکونین مثل غول ادبیات ایتالیا، اومبرتو اکو، از طریق دست های پشت پرده سیاسی و سازمان های مخفی و جاسوسی دنبال یه بهانس که پیچیدگی های دنیا و بازی های قدرت را در بستری تاریخی روایت کنه و حاصلش یکی از جذاب ترین و بهترین سری رمان های ادبیات روسیه س.