یوزف روت، این غول ادبیات اتریش که خیلی دیرتر از اونی‌که باید توی دنیا شناخته شد و تا سال¬ها ترجمه انگلیسی خیلی خوبی از کارهاش موجود نبود، با نوشتن مارش رادتسکی یکی از بهترین و مهم¬ترین رمان¬های سیاسی تاریخ ادبیات دنیا را نوشته تا جایی‌که ماریو بارگاس یوسا، نویسنده پرویی، که خودش یکی از مهم¬ترین و بزرگ¬ترین نویسنده¬های سیاسی دنیاس، این رمان ¬رو خیلی تحسین کرده و خودش می‌گه که یکی از منابع شاهکارش سوربز، همین کتاب مارش رادتسکی یوزف روته. یکی از ویژگی¬های منحصر به فرد مارش رادتسکی اینه که یوزف روت توی این کار با اینکه اتفاقات رمان توی یه بستر تاریخی اتفاق می‌فته، اما روت تمرکزش رو روی درد و رنج¬های انسان قرن بیستمی گذاشته و راجع به دردهایی حرف می‌زنه که آدم¬های همه¬ی اعصار درگیر اونن. یکی دیگه از ویژگی¬های مهم رمان مارش رادتسکی روت روایت خارق¬العاده و پایان شکوهمندشه که باعث می‌شه بعد از تموم شدن کتاب خواننده دوست داشته باشه که برگرده و دوباره رمان¬ رو از اول بخونه. با اینکه فضای رمان، فضای جنگ جهانی اوله، اما رمان یه رمان تاریخی نیست و داستان حول ذهنیات و عواطف سربازهای داخل جنگ می‌چرخه. رمان مارش رادتسکی یوزف روت سه نسل از یه خونواده اتریشی ـ مجارستانی رو بررسی می‌کنه که هر سه تای اون¬ها مسیر زندگی پدر بزرگشون ¬رو ادامه می‌دن و زندگی نظامی¬ رو به عنوان راه زندگیشون انتخاب می‌کنن. پدربزرگ شخصیت اصلی آدمی وفادار به امپراتوری و شدیداً میهن¬پرست بوده و تا آخر عمرش به ارزش¬های یه نظامی پایبند می‌مونه. اما هر چقدر که داستان جلو می‌ره شخصیت¬های اصلی داستان وقتی با حقایق زندگی رو به رو می‌شه، کم¬کم ارزش‌های سنتی و نظامی توی زندگیش معنی خودشون¬ رو از دست می‌دن و ما از دست رفتن باورهای جزمی آدم¬ها و فروپاشی آرمان¬های اون¬ها رو می‌بینیم. یوزف روت با یه زبان فاخر و سنجیده و استفاده از تمثیل¬ها و سمبل¬های درست و به جا و میخکوب کننده، یکی از تکان¬دهنده¬ترین رمان¬های تاریخ ادبیات¬ رو نوشته.