انجیل‌های من یه رمان جذاب و پرکشش، تامل برانگیز و عمیق و یکی از جدی‌ترین رمان‌های اریک امانوئل اشمیت، نویسنده فرانسوی زبان هستش.
اریک امانوئل اشمیت این رمان رو توی دو فصل نوشته:
فصل اول: « شب باغ زیتون »
فصل دوم: « انجیل به روایت پیلاطس »
هرکدوم از این دو فصل، به دو بخش از پیامبری عیسی نبی می‌پردازه. بخش اول که به اسم شب باغ زیتون نوشته شده به ماجرای شروع پیامبری عیسی می‌پردازه و بخش دوم با اسم انجیل به روایت پیلاطس به ماجرای رستاخیز عیسی پرداخته.
اریک امانوئل اشمیت با نگارش این کتاب دست به کاری کم‌نظیر و سخت و چالش برانگیز توی تاریخ ادبیات زده. نوشتن ماجرایی با همچین توجهی نیازمند مطالعه و اشراف و نگرشی کامل و قابل بحث راجع‌به اون موضوعه. و اریک امانوئل اشمیت به خوبی از پس همه این‌ها براومده.
بنیان اساسی این کتاب، اصلی‌ترین ویژگی هردو فصل شک و ایمان هست. مسئله شک و ایمان، تقابل این دو و حضور همزمان این دو روی صفحه کاغذ.
عیسی بعد از اینکه متوجه میشه که به درجه پیامبری رسیده، هیچوقت به طور صد در صدی باور نمی‌کنه. هروقت هم اگه کسی اون رو پیامبر صدا کنه، عیسی نمی‌پذیره. اون هیچوقت این مقام رو در خودش نمی‌بینه که به مرتبه جانشینی خدا روی زمین برسه و همیشه ته دل‌اش این شک آزاردهنده که نکنه همه این‌ها اشتباه یا دروغ و غلط باشه، هست.
از طرفی هم پیلاطس، هیچوقت نمیتونه رستاخیز و زنده شدن عیسی رو باور کنه.
اشمیت با نوشتن این داستان خوانشی متفاوت از عیسی و پیلاطس و نبوت و شخصیت این پیامبر ارائه میده که برای کسایی که به این حوزه علاقه‌مندن جذابیت زیادی داره.
این کتاب مهم رو قاسم صنعوی ترجمه کرده و نشر ثالث انتشارش رو برعهده گرفته.