رمان بازی مهره¬های شیشه¬ای که آخرین رمان هرمان هسه¬س یکی از کتاب¬های کلاسیک ادبیات مدرن محسوب می‌شه و بعد از این کتابه که توی سال 1946 جایزه نوبل ¬رو به هرمان هسه می‌دن. بازی مهره¬های شیشه¬ای یکی از بهترین کتاب¬های هرمان هسه¬س که پیچیدگی¬های زندگی مدرن ¬رو توی یه داستان سرگرم کننده روایت می‌کنه. داستان راجع به فردی به اسم جوزف نشته که توی انجمن کاستالیا به درجه¬های بالایی می‌رسه. کاستالیا اسم جایی دور دسته که جامعه برای رشد و شکوفایی استعدادهای برتر نخبگان اونو به وجود آورده. جوزف از همون اوایل دوره¬های کودکی علاقه عجیبی به پیدا کردن مهارت توی بازی مهره¬های شیشه¬ای داره، بازی¬ای که لازمه¬ش اینه قانون¬های زیبایی¬شناسانه ¬رو با هنرهای علم از جمله ریاضی¬، موسیقی، منطق و فلسفه ترکیب کنه. جوزف نشته به دنبال این علایق دوره¬ی کودکیش، توی بزرگسالی به دنبال اینه که به استادی توی این علوم برسه. هارولد بلوم رمان بازی مهره¬های شیشه¬ای رو با رمان دکتر فاستوس توماس مان مقایسه می‌کنه و از دید اون این دو رمان از لحاظ فضا و نوع واژگان شبیه هم هستن و جفتشون یادآور لیبرالیسم آلمانی و تحقیر روح ژرمن¬ها زیر سایه نازی¬ها بعد از جنگ جهانی دومه. کاستالیای رمان هسه که در واقع جایی تخیلیه باید یه استعاره¬ای از زوال و از دست رفتن فرهنگ متعالی بدونیم، وحشت و سرکوبی که فرهنگ نازی¬ها و به شخصه خود هیتلر باعثش می‌شه و درک ما رو از زیبایی¬شناسی برای همیشه عوض می‌کنه و در واقع یه مسیری ¬رو باز می‌کنه که زیبایی توی این مسیر از بین می‌ره و هرمان هسه توی شاهکارش بازی مهره¬های شیشه¬ای در واقع سعی می‌کنه راهی¬ رو پیدا کنه که دوباره زیبایی و فرهنگ متعالی جای خودش ¬رو توی دنیا پیدا کنه و دریچه¬ای ¬رو به سمت نور و امید به روی بشریت باز کنه و باید گفت که تا حد زیادی تونسته که توی این مسیر موفق بشه.