ایوان تورگنیف به همراه لئو تالستوی و فئودور داستایفسکی، مثلث طلایی رمان نویسی روسیه رو تشکیل میدن و رودین در کنار پدران و پسران، دو تا شاهکار اصلی اون به حساب میان. تورگنیف نویسنده ایه که داستایفسکی راجع به اون میگه که همیشه به قدرت توصیف ها و صحنه پردازی هاش غبطه میخوره. رودین اولین رمان تورگنیف، داستان جوونی تحصیل کرده به اسم دمیتری نیکلایویچ رودینه که از مسکو به یکی از شهرستان های اطراف میاد و مدتی رو توی ملک یکی از اشراف زاده های روسیه میگذرونه و اونجا با افرادی از قشرها و سلایق مختلف رو به رو میشه. همه ی حاضران توی اون ملک با دیدن رودین در نگاه اول شیفته سواد و دانش و خوش صحبتی رودین میشن، اما به مرور اتفاقاتی میفته که نگاه اونا نسبت به رودین عوض میشه و دلیل رفتارها و مرموز بودن شخصیت اونو نمیتونن درک کنن. رودین دلبسته دختری توی اون مراسم میشه که در واقع محبوبه دوست صمیمیشه. رودین در کمال عجز چون میدونه که نمیتونه با این دختر بمونه، اسیر تلاطمات احساسی شدید میشه و این عشق نافرجام باعث میشه که در نهایت رودین مراسم رو بی خبر و به یکباره ای ترک کنه. سال ها بعد رودین یبار دیگه دوست صمیمیش رو به طور اتفاقی میبینه، اما رابطه اون ها دیگه هیچ وقت مثل قبل نمیشه. رودین، این شاهکار تورگنیف، داستان اندیشمندایی رو تعریف میکنه که نمیدونن چطوری دانش نظری خوشون رو به عمل در بیارن و این بی عملی، گره خورده با پوچی زندگی اون ها رو توی چنبره ای گیر میندازه که همشون دوست دارن به هر نحوی شده خودشون رو از اون رها کنن. بعضی ها موفق میشن و بعضی ها نه و این وسط زخم هایی به جا میمونه که هیچی، حتی زمان هم نمیتونه اون ها رو درمون کنه. رمان با توصیف های چشمگیر و شخصیت پردازی های مثال زدنی که بعدا شاخصه سبک نویسندگی تورگنیف میشه داستانش رو به بهترین شکل ممکن روایت میکنه.