هر زن در درون خود خلاقیت،قدرت،بصیرت و دانش دارد.امروزه این صفت های عالی در درون زن ها کمرنگ شده و یا از بین رفته است.
دکتر کلاریسا پینکولا استس در کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند با استفاده از افسانه های کهن،قصه های ملل و داستان های اساطیری راه رسیدن به همان غرایز طبیعی زنان را به ما نشان می دهد.
دکتر کلاریسا در این کتاب فرهنگ جدیدی برای توصیف روان بانوان خلق می کند بااثر مفید و زندگی بخش به کاوش در ذهن زنان می پردازد.
این کتاب از مطالعات زیست شناسی نویسنده در زمینه ی حیات وحش به ویژه زندگی گرگ ها گرفته شده است.
در مطالعه چند گونه از گرگ ها متوجه شباهت مشکلات روحی و روانی آنها با زنان می شود. به گفته ی دکتر کلاریسا که خود روان شناس است قصه ی پریان و داستان ها و افسانه ها به ما کمک می کنند تا بتوانیم دیدگاهمان را توسعه داده تا مسیر طبیعت وحشی را در پیش گیریم.
بخشی از کتاب
وقتی از رام شدن بیش از حد در زمان اسارت صحبت می کنم منظورم اجتماعی شدن نیست. چرا که اجتماعی شدند روندی است که طی آن کودکان می آموزند به شیوه ی کم و بیش متمدنانه رفتار کنند.
رشد و پرورش رفتارهای اجتماعی مهم و اساسی است و بدون آن زنان نمی توانند راه خود را در جهان بیایند.
اما رام شدن بیش از حد مثل ممانعت از رقص جوهره ی حیاتی انسان است.
راه های زیادی هست که تقاضای کمک کند یا نیازهای خود را به رسمیت بشناسد.غرایض طبیعی او برای جنگیدن یا فرار کردن به شدت کند شده یا از بین رفته است.