کتاب شرافت و شیطان، داستانی جذاب، عاشقانه‌ای پرکشش، روایتی تلخ از الکساندر دوما، نویسنده بزرگ و پرآوازه فرانسوی.
کتاب شرافت و شیطان هم مثل خیلی دیگه از آثار الکساندر دوما یه رمان توی سبک تاریخی هستش.
گاستن، جوان رشید و دلاور فرانسوی، برادرش رو به شکلی تلخ از دست میده. برادرش توی یه توطئه کشته میشه و هیچکس به شکل قاطعانه نمیدونه که چه کسی قاتل برادرشه. گاتسن تصمیم میگیره که قاتل برادرش رو پیدا کنه و از اون شخص انتقام بگیره.
از طرفی، دختر زیبا و پاکدامنی به اسم هلن تصمیم گرفته که مابقی زندگی‌اش رو به عنوان یه راهبه زندگی کنه. گاستن این دختر رو میبینه و شیفته‌اش میشه و تصمیم میگیره که عشق‌اش نسبت به هلن رو به اون دختر اعتراف کنه.
در همین حین، گاتسن برای شناسائی قاتل برادرش یه گروه رو دور هم جمع کرده و همه با یه هدف مشترک دنبال یه سرنخ برای پیدا کردن مسئول این اتفاق‌اند. سرنخ‌ها، همه کنار هم جمع میشه و به یه نفر میرسه. گاتسن که سوگند خورده تا قاتل برادرش رو خودش، بدون هیچ زحمتی بکشه، دو دل میشه.
از طرفی شاید هلن هم دلباخته این جوان دلیر شده باشه، آیا سر این عشق مانعی هست؟
رمان شرافت و شیطان، به خوبی و با توصیفات جذاب و کامل، تضاد نیک‌مردهایی که شرافت و انسانیت براشون مهم‌ترین مسئله‌است و کسانی که انگاری با شیطان عهد بستن، هیچ اصول و اخلاقی ندارن رو به تصویر میکشه.
رمانی عاشقانه، تلخ و جذاب، با محوریت مسئله انتقام.
کتاب شرافت و شیطان رو چندین سال پیش حسینقلی میرزاسالور (عمادالسلطنه)، به زبان فارسی بازگردانی کرده و این روزها، بعد از چندین سال ما میتونیم این کتاب رو با این ترجمه گرانبها به همت نشر جامی مطالعه کنیم.
بخشی از این کتاب میخونیم:
چرا همیشه انسان در میان دشمنان خود آدم‌های دلیر و قوی دل را می‌بیند و میان خدمتگزارانش هیچ وقت به‌چنین آدم‌هایی برنمی‌خورد؟