کتاب مادام بواری، شاهکار عظیم و یه کتاب بسیار مهم از گوستاو فلوبر نویسنده نامدار فرانسوی و یکی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ ادبیات. مادام بواری، همیشه به عنوان یکی از آثار ماندگار تاریخ ادبیات شناخته شده.
این کتاب به شرح احوال اما بواری، همسر شارل بواری میپردازه.
ماجرای کتاب، از زبان یکی از همکلاسی‌های شارل بواری روایت میشه. اول ما از اوضاع شارل بواری توی مدرسه جدیدش و بعد حال و احوال این پسر توی دوران نوجوانی و جوانی آگاه میشیم، بعدش گوستاو فلوبر از ازدواج اول شارل بواری و تجربه سخت این مرد حرف میزنه و بعد از گذشت بخش کوتاهی از کتاب، اما بواری، دختر زیباروی سیاه‌مو وارد داستان میشه.
شارل بواری که آرام آرام وارد رشته پزشکی میشه، توی روستای خودش کم کم شناخته میشه. یه شب یکی از مردهای نسبتا ثروتمند منطقه حادثه‌ای براش رخ میده. نیمه شب برای درمان‌اش به سراغ شارل میان و شارل به بستر بیمار میره و درمان بیمار رو شروع می‌کنه. توی این احوال، شارل با دختر زیبا و جوان این بیمار آشنا میشه، دختری به اسم اما.
ازدواج اونها بعد مدتی صورت می‌گیره. در ابتدا همه چیز خوب پیش میره، اما رفته رفته اِما خلایی رو توی زندگی‌اش احساس می‌کنه. زندگی مشترک و عاشقانه اما و شارل، خیلی خیلی نسبت به داستان‌های رمانتیک و قصه‌های عاشقانه‌ای که اما خونده و رمان‌های زیادی که مطالعه کرده متفاوته. اما کم کم خلا نبود عشق حقیقی‌ای که پیش‌تر توی کتاب‌ها دیده بود رو توی زندگی مشترک‌اش حس می‌کنه. برای همین اما تصمیم میگیره که به طریقی این خلا رو جبران کنه.
گوستاو فلوبر به نوعی با خلق این رمان، یه شهید راه مطالعه خلق کرده. اما، دختری که بر اساس قصه‌هایی که خونده میخواد زندگی کنه و برای همین هم، همه چی‌اش رو به خطر می‌اندازه.
محمد مهدی فولادوند این کتاب رو به زبان فارسی ترجمه کرده و نشر جامی چاپ و انتشارش رو برعهده گرفته.
جایی از کتاب مادام بواری به قلم گوستاو فلوبر میخونیم:
این‌ها پژواک دنیای دیگری بودند که به گوش اِما می‌رسید. آهنگ‌های رقص، به نحوی پایان‌ناپذیر، در سرش می‌پیچید. و اندیشه‌اش همچون رقاصه‌ای هندی بر روی گل‌های قالی، با نت‌ها جست و خیز می‌کرد و از رویایی به رویایی و از اندوهی به اندوهی در نوسان بود.