ریشه شکل‌گیری اندیشه بشری، اسطوره‌ها، خدایان و اختراع خط را باید در خاورمیانه جستجو کرد. اما ریشه فلسفه به شکلی که می‌شناسیم را باید در یونان پیدا کرد. اندیشه از خاورمیانه به آن طرف آب‌های دریای سیاه رفت و به تمدن یونانی‌ها رسید. و به دلیل موقعیت جغرافیایی که داشتند، و دور بودنشان از مناطق جنگی خاورمیانه به عنوان محل تجمع تمدن‌های اولیه موجب شد که یونانی‌ها بتوانند اندیشه‌های خودشان را در یک وضعیت صلح نسبی گسترش دهند. اولین حسی که از خواندن آثار فلاسفه یونانی به ما دست می‌دهد این است که «آن‌ها تقریبا همه حرف‌ها را زده‌اند.» شاید بتوان رد هرنظریه فرهنگی، فلسفی، اقتصادی و سیاسی را در بین فلاسفه پیشاسقراطی و پساسقراطی یونان باستان پیدا کرد. ولو در حد یک جمله. برای مثال هراکلیتوس از فلاسفه پیشاسقراطی درباره دگرگونی دائمی جهان جمله بسیار معروفی دارد که تا به همین امروز هم در اکثر کتاب‌های عمومی و تخصصی فلسفه مورد بحث و نظر قرار گرفته است. هراکلیتوس می‌گوید «نمی‌توان در یک رودخانه دو بار پا گذاشت، چرا که هنگامی که برای بار دوم از آن عبور می‌کنیم، دیگر نه آن رودخانه رودخانه قبلی است و نه تو آن آدم قبلی.» این جمله از وی درباره تغییر و تحول دائمی جهان نمونه کوچکی از اندیشه یونانی است که تا زمان ارسطو آنقدر مسائل مختلف را مورد بررسی قرار داده‌اند که هرکس که بخواهد موضوعی فلسفی را مورد بررسی قرار دهد می‌تواند جمله یا متنی از فیلسوفان یونانی در آن باره پیدا کند. کتاب سه جلدی متفکران یونانی یکی از جامع‌ترین آثار ترجمه شده در فلسفه یونان است که در سه جلد و بیش از هزار و هشتصد صفحه یک بررسی جامعه از فلسفه یونانی را ارائه می‌دهد. هر جلد کتاب بیش از 500 صفحه است که جلد یک آن که به بررسی فیلسوفان پیشاسقراطی می‌پردازد، یکی از جامع‌ترین منابع در دسترس برای فارسی‌زبانان است. چرا که مطالب چندانی از نوشته‌های فیلسوفان پیشاسقراطی در دست نیست، یا اگر هم هست ترجمه دقیق یا کاملی از آنها وجود ندارد. جلد دوم مختص سقراط و شاگردش افلاطون و جلد سوم به اندیشه‌های ارسطو می‌پردازد، این کتاب را به مرجعی جامع برای علاقه‌مندان و پژوهشگران فلسفه یونان و فلسفه به طور کل تبدیل می‌کند.