بازار مکانی است که مواجهه با آن احساسات مختلفی را درآدمی به وجود می‌آورد. گاهی با قدم زدن در بازار و خرید نیازهای ضروری و برخی اوقات هم غیرضروری حس خوبی را به خودمان منتقل کرده‌ایم. گاهی برای فرار از اندوه‌ها اقدام به خرید لباس، یا کتاب و کالایی دیگر کرده‌ایم. از طرفی بازار همیشه احساسات خوب را منتقل نکرده است؛ گاهی اوقات نیز با مشاهده قیمت‌ها و ناتوانی در تهیه یک کالا احساس اندوه، نارضیاتی و گاه حمله به دولت‌مردان تجربه ککردیم. بازار مکانی است و محیطی است که حیات خوراکی، فرهنگی و سیاسی ما را درگیر می‌کند. بازار در یک مثلث ارتباطی مستقیم با دولت و سرمایه‌داری دارد. تعریف بازار به شکل امروزی آن، بدون تعریف سرمایه‌داری و ارتباط آن با دولت غیرممکن است. بازار و نگاه‌ها درباره بازار در طول تاریخ تغییرات بسیاری داشته است. بازار محیط و فضایی است که از پیش از تاریخ و از زمان مبادله کالا به کالا زندگی بشر درگیر آن بوده است. اما نظریه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی درباره بازار و چگونگی آن مسئله‌ای است که با رشد و صنعتی شدن جامعه و افزایش اختلاف طبقاتی و شکل‌گیری مفاهیمی همچون تورم وارد دنیای جدیدی شد. نظریه‌های مختتلفی درباره این که بازار باید چگونه باشد، آیا دولت باید در بازار دخالت کند یا خیر؟ چگونه می توان اختلاف قدرت خرید در بازارها را کاهش داد و کنترل کرد؟ به وجود آمد که هریک پاسخ متفاوتی به این پرسش‌ها داده‌اند. از زمان آدام اسمیت، که کتاب ثروت ملل را نوشت و نظریه «دست پنهان بازار» را مطرح کرد، بررسی اقتصاد و سرمایه‌داری و بازار روز به روز به مباحث جدیدتری پرداخت. کتاب ذهن وبازار نوشته جری مولر یک بررسی و ریشه‌شناسی از مفهوم بازار و ارتباط آن با سرمایه‌داری است. به تفسیر خود نویسنده «کتاب ذهن و بازار، جایگاه سرمایه‌داری در تفکر اروپای مدرن تاریخچه‌ای است جالب توجه در این باره که ایده سرمایه‌داری چگونه در اندیشه‌ غربی تکوین و تکامل یافته است.»