رمان یعقوب کذاب، اولین رمان یوزف بکر، و برنده جایزه¬های مختلف از جمله جایزه¬ی هاینریش مان و جایزه¬ی چارلز وایتون سوئیسی، یکی از معروف¬ترین کتاب راجع به نسل¬کشی یهودی¬ها و فاجعه هولوکاست نوشته شده. رمان ماجرای مرگ بی¬دلیل هزاران یهودی، تحقیر اونها، و بازیچه بودن اونها توی حکومت ظالم هیتلر رو شرح می¬ده. یعقوب کذاب مثل بیشتر کتاب های با مضمون هولوکاست، ترکیبی از تکه های مختلف زندگی نویسنده در کنار ماجراهای تخیلیه که در کنار هم تاثیر عاطفی عمیقی رو روی خواننده میذارن و مخاطب اثر با تمام وجود درد و رنج شخصیت¬ها رو درک می¬کنه و باهاشون همذات¬پنداری می¬کنه. یوزف بکر، یعقوب کذاب ¬رو با شرح سرگذشت خودش شروع می¬کنه که توی هفده سالگی از روی درخت می¬افته و دست چپش شکسته و بد جوش می¬خوره و بعد هم قبل از بر پا ساختن گتو، زنش، خانارو آلمانی¬ها زیر درختی تیرباران می¬کنن. توی هر بخش از رمان، راوی ماجرای خودش ¬رو در کنار ماجرای شخصیت¬های فرعی داستان روایت می¬کنه ـ که اصرار داره که با کسی که مستقیماً درگیر ماجرا بوده است، صحبت کرده است ـ و از طریق نگاهی همه¬جانبه به جامعه¬ی یهودی در عصر نازی¬ها می-زاره. ویژگی منحصر به فرد رمان، دروغ¬هاییه که یعقوب، از روی خوش قلبی می‌گه تا امید رو توی دل افراد داخل اردوگاه¬های نازی¬ها، زنده نگه داره. اما از طرفی همین دروغ¬ها باعث تسلیم بودن دائمی یهودی¬ها در مقابل آلمانی¬ها می¬شه، تا جایی¬که اون¬ها به امید پیروزی ارتش سرخ، چهار سال صبر می¬کنن و کوچکترین مقاومتی رو ـ غیر از کامورد از شخصیت¬ها ـ انجام نمی¬دن. امید بر کسی که یعقوب به هم دسته¬های خودش می‌ده، در نهایت خودش ¬رو گیر می¬ندازه و پایان رمان، پایانی ابهام¬آمیز و دو پهلوئه که نتیجه¬گیری ¬رو بر عهده خواننده می¬ذاره. توی بررسی این کتاب نباید از ترجمه خوب مترجم کارکشته آلمانی، جناب آقای علی اصغر حداد غافل بشیم، کسی که با ترجمه درخشان از این کتاب و همچنین کتاب های بزرگ آلمانیه دیگه، حق زیادی به گردن کتاب خون های ایرانی دارن.