آنی شرلی 3 امیلی و جست و جو

وضعیت : ناموجود

قیمت : 422,400 ریال

480,000 ریال

افزودن به سبد خرید

امیلی احساس کرد مرده و زنده شده است از خانه بیرون پرید و در را قفل کرد. آسمان صاف شده بود و دنیا زیر نور ستاره ها کمرنگ و غیر واقعی به نظر می رسید. بی آن که بداند چه کار می کند از میان جنگل صنوبر به سمت دریا رفت از مرتع بادخیز گذشت و از روی تپه های شنی عبور کرد احساس موجودی طلسم شده را داشت که به سرزمینی غیرعادی و عجیب رانده شده بود دریا در دوردست مثل ساتنی خاکستری بود که نیمی از آن در مه محو شده بود و نیم دیگرش زمانی که امیلی از کنارش می گذشت دستی به ساحل می کشید و ماسه ها را می شست. دختر میان دریای مه آلود و تپه های شنی تیره گیر کرد. کاش می شد همین طور برود. کاش می شد هیچ وقت برنگردد و با این سؤال بی جواب که آن شب بر او چه گذشت روبه رو نشود. او ورای همه ی تردیدها و تمسخرها می دانست تدی را دیده و او را از خطری ناشناخته نجات داده یا سعی کرده که نجات دهد با همین صراحت و اطمینان. می دانست عاشقش است همیشه عاشقش بوده عشقی که در همه ی ذرات وجودش رخنه کرده بود.
و قرار بود تا دو ماه دیگر با دین پریست ازدواج کند چه کار می توانست بکند؟ در آن لحظه حتی فکر کردن به این ازدواج هم برایش غیر قابل تحمل بود. نمی توانست این طوری به زندگی اش ادامه دهد اما از طرفی باید قلب دین را می شکست باید تمام شادی زندگی اش را می گرفت این هم غیر قابل تصور بود. بله، حق با ایلزه بود. زن بودن چیز بدی است. امیلی سرشار از حس حقارت با خود گفت مخصوصاً زنی که تکلیفش با خودش روشن نیست و هر روز حرفش را عوض می کند. تابستان گذشته مطمئن بودم دیگر تدی برایم مهم نیست آن قدر مطمئن بودم که واقعاً برای ازدواج با دین اشتیاق داشتم و ناگهان امشب آن موهبت یا مصیبت نمی دانم اسمش را چه بگذارم.

مشخصات نقد و بررسی نظرات کاربران