ویلیام لارنس شایرر روزنامه¬نگار و مورخ آمریکاییه که از مشهورترین کارهاش کتاب ظهور و سقوط رایش سومه و توی کتاب عشق و نفرت داستان ازدواج و زندگی لئو تالستوی، این غول ادبیات روسیه¬رو با همسرش سونیا روایت می‌کنه. تالستوی سال 1862 عاشق دختر هیجده ساله یکی از ملاک روسی به اسم سونیا می‌شه و با او ازدواج می‌کنه. ازدواجی که تا آخرین نفس¬هایی که تالستوی بزرگ می‌کشه هم ادامه داره و این رابطه¬ای نیست که همیشه رنگ خوشی رو به چشم دیده باشه و مثل هر زندگی دیگه¬ای فراز و فرودهای خودش¬رو داشته. کتاب توی سه بخش روایت می‌شه. بخش اول اتفاقات بین سال¬های 1828 تا 1879 رو روایت می‌کنه. بخش دوم اتفاقات بین سال 1879 تا 1910 رو و بخش سوم وقایع آخرین سال زندگی مشترک لئو و سونیا رو توی سال 1910 تعریف می‌کنه. داستان عاشقانه¬ای که با شور و شوق اولیه هر رابطه¬ای شروع می‌شه و سال¬ها اون¬ها کنار هم به¬خوبی و خوشی زندگی می‌کنن و سونیا توی تک¬تک لحظات موفقیت¬های پر شمار تالستوی موقع نوشتن شاهکارهاش جنگ و صلح و آنا کارنینا حضور داره و حتی می‌گن که سونیا دست¬نویس آشفته رمان جنگ و صلح تالستوی رو بارها و بارها رونویسی می‌کرده و کسی بوده که همیشه پشتیبان و حامی این نویسنده و هنرمند بزرگ بوده. اما این همه ماجرا نیست و داستان زندگی این دو نفر کم¬کم رنگ تلخی به خودش می‌گیره. گذشته و زندگی جوونی تالستوی و بعدها، شهرت بی¬اندازه او بعد از خلق شاهکارهاش و هجوم همه جانبه مردم روسیه از همه جای این کشور پهناور با درخواست¬های ریز و درشت از این بت زنده¬ای که اون¬ها رو به حضورش پذیرفته و فراتر از همه¬ی این¬ها، درگیری¬های فکری تالستوی و جست و جوی اون برای فهمیدن معنی زندگی از دید او که با بالا رفتن سنش مدام اونو گوشه¬نشین¬تر و سالک مسلک¬تر می‌کرده، این¬ها چیزهایی بودن که سونیا تحملشون رو نداشته و بحث و جدل¬های فراوانی¬رو بین اون¬ها رقم می‌زده و اون عشق پرشور ابتدای زندگی اون¬هارو کم¬کم به سوی نفرت پیش می‌برده.