ایلیا گریگوریویچ ارنبورگ نویسنده و روزنامه¬نگار اهل شوروی بود که زندگی پر فراز و نشیبی ¬رو داشت. زندونی شد، به جنگ اسپانیا رفت، جایزه استالین¬ رو برد و بارها مجبور شد که حزب سیاسیش¬ رو عوض کنه. ارنبورگ به خاطر حضور و فعالیت¬های روزنامه¬نگاریش توی سه تا جنگ، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ اسپانیا و متن¬های ضد فاشیستی و ضد نازی¬ای که نوشته به شهرتی مثال زدنی رسید، به خصوص به خاطر سری مقالاتش راجع به انتقام گرفتن از آلمانی¬ها پس از جنگ باعث شد که بین سربازان شوروی خیلی محبوب بشه. سقوط پاریس راجع به اوضاع تاریخی و اجتماعی فرانسه¬س بین سال¬های 1935 تا 1940 که نیروهای آلمان نازی وارد پاریس می‌شن و اونجا مستقر می‌شن. هیتلر از قبل اعلام کرده بود که اگه شهر پاریس مقاومتی¬رو جلوی ورود نظامی¬ها انجام نده، به شهر آسیبی نمی‌رسونه و ژنرال هنرینگ فرمانده نظامی شهر پاریس قبل از ورود ارتش نازی¬ها شهر رو تخلیه می‌کنه و اینجوری از آسیب دیدن شهر پاریس جلوگیری می‌کنه، اما در عوض مردم بی¬دفاع پاریس¬رو جلوی سربازهای وحشی صفت و بی¬رحم نازی¬ها تنها می‌کنه، عین رها کردن گله¬ای گوسفند بی¬پناه جلوی دسته¬ای از گرگ¬های گرسنه. اما قدرت ارنبورگ فارغ از توصیف¬های رئالیستی فوق-العاده قویش و نگاه تیزبینانه¬ای که در شخصیت پردازی کاراکترهای خودش داره، دید انتقادیش به عوامل قدرته و به نحوی میخکوب¬کننده ترسو بودن و بی¬کفایتی فرمانده¬هایی¬رو نشون می‌ده که با اولین نشونه¬های خطر پست خودشون رو ول می‌کنن و فرار می‌کنن و مردم بی¬دفاع¬رو در مقابل جوخه دشمن قرار می‌دن، مردمی که بر خلاف رهبرهاشون آدم¬هایی شجاع و مقاومن و روحیه مبارزه کردن رو از دست ندادن و به هر نحوی که شده سعی می‌کنن که جلوی ظلم و جور نازی-ها بایستند و امید کم رمقشون رو برای ادامه دادن و پیروزی هیچ وقت از دست نمی‌دن و ارنبورگ از این عمل قهرمانانه مردم پاریس موفق میشه که حماسه ای رو خلق کنه.