کتاب پسر آفتاب نوشته لسلی کانر و ترجمه آناهیتا حضرتی است. پسر آفتاب داستان پسر بچه ‌ای است که به زندان می‌ گوید خانه. نام این پسر بچه پری می ‌باشد که خلافی مرتکب نشده است بلکه در زندان به دنیا آمده است زیرا مادرش جسیکا، سال‌ ها پیش یک نفر را کشته و الان مدت هاست که در زندان به سر می‌برد و پری را نیز همان جا به دنیا آورده است. پری زندان را مانند خانه خود می ‌داند تا وقتی که دادستان جدیدی وارد شهر می ‌شود و پری را به خانه خودش می ‌برد. پری برای کشف علت زندانی شدن مادرش مصمم می ‌شود.
این پسر با از سر گذراندن حوادث و ماجراهای خواندنی به حقایق تکان دهنده ‌ای پی می‌برد که باعث می ‌شود نگاهش تغییر کند پری با قلب بزرگش تعریف جدیدی از خانه و خانواده پیدا می ‌کند.
این کتاب با زبانی گیرا و خواندنی مفاهیم جدی و بزرگی مانند امیدواری و رستگاری را از دید یک کودک دوازده ساله بیان می ‌کند.