مشخصات کلی قطع رقعی پوشش جلد شومیز
مشخصات فنی نویسنده مارتا سی نوسبام ناشر ترجمان علوم انسانی مترجم حامد قدیری تاریخ آخرین چاپ 1398 تعداد صفحات 328
ترس احساسی است که گاهی با سیاست ارتباط پیدا میکند. ایجاد ترس در دل جامعه از رویکردهای اصلی حکومتها برای کنترلف تودته در طول تاریخ بوده است. فیلسوفانی همچون تامس هابز بسیار بر نیاز به ترس برای کنترل مردم تاکید داشتهاند. هابز معتقد است که «انسان گرگ انسان است» و برای کنترل این خوی درندگی درون بشر نیاز به یک «لویاتان» است تا از این درندگی درون طبیعت بشر جلوگیری کند. اما تنها راه کنترل این درندگی ظاهرا طبیعی این است که جامعه باید از یک چیز واحد بترسد. این نظریه هابز از همان روزگار خود هابز تا به امروز روش اصلی حکومتمداری در برخی از ملتها بوده است. از تاسیس ارگانهای امنیتی که تسلط کاملی بر جزئیات زندگی افراد دارند تا حضور دائمی پلیس در سطح شهر همه عناصری برای ایجاد ترس و کنترل است. نظریه ترس و کنترل در اندیشه فروید نیز خودش را نشان میدهد. فروید ترس را از عوامل شکلگیری تمدن و قانون میداند. اما این مسئله ترس، در زمانه ما به چه شکلی خودش را نشان داده است؟ بسیاری از فلاسفه سیاسی و غیرسیاسی درباره ترس حرف زدهاند؛ اما ترس در زمانهای که تلفنهای موبایل گردش آزاد اطلاعات را انجام میدهند، ترس چقدر میتواند در زندگی جامعه تاثیر داشته باشد؟ مارتا نوسبام در کتاب سلطنت ترس به ارتباط ترس سیاسی با مذهب، زنستیزی، حسادت و انزجار و خشم میپردازد. نوسبام در بخشی از کتاب درباره تجربهاش از ترس سیاسی و همجنسگرایی مینویسد:
« در تئاتر بود که برای اولینبار با آدمهایی مواجه شدم که علناً همجنسگرا بودند. راستش وقتی هفدهساله بودم، دلباختهٔ یکی از پسرکان بازیگر شده بودم و با اشتیاقی همراه با نومیدی زندگیاش را دنبال میکردم و میدیدم که چطور شریک زندگیای دارد که او را ملاقات میکند و با یکدیگر حلقه ردوبدل کردهاند. اما آنها صرفاً در جهانِ تئاتر علناً کنار همدیگر بودند، و نه جامعهٔ بزرگتر از آن. این ماجرا از نظر من آشکارا احمقانه و غیرعقلانی به نظر میآمد. او یقیناً خیلی سرتر، فهیمتر و محترمتر از اکثر پسرانی بود که میشناختم. گمان میکنم تا آن موقع خودخواهی زشت پشتِ نژادپرستی و تبعض جنسیتی را درک کرده بودم اما پس از این تجربهها بود که تبعیضهای مبتنی بر گرایشهای جنسی، که سابقاً از منظر و مرئای من پوشیده مانده بود، به فهرستی که از گناهان پلیدِ آمریکایی درست کرده بودم اضافه شد.»
« در تئاتر بود که برای اولینبار با آدمهایی مواجه شدم که علناً همجنسگرا بودند. راستش وقتی هفدهساله بودم، دلباختهٔ یکی از پسرکان بازیگر شده بودم و با اشتیاقی همراه با نومیدی زندگیاش را دنبال میکردم و میدیدم که چطور شریک زندگیای دارد که او را ملاقات میکند و با یکدیگر حلقه ردوبدل کردهاند. اما آنها صرفاً در جهانِ تئاتر علناً کنار همدیگر بودند، و نه جامعهٔ بزرگتر از آن. این ماجرا از نظر من آشکارا احمقانه و غیرعقلانی به نظر میآمد. او یقیناً خیلی سرتر، فهیمتر و محترمتر از اکثر پسرانی بود که میشناختم. گمان میکنم تا آن موقع خودخواهی زشت پشتِ نژادپرستی و تبعض جنسیتی را درک کرده بودم اما پس از این تجربهها بود که تبعیضهای مبتنی بر گرایشهای جنسی، که سابقاً از منظر و مرئای من پوشیده مانده بود، به فهرستی که از گناهان پلیدِ آمریکایی درست کرده بودم اضافه شد.»
شما هم میتوانید در مورد این محصول نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.