اولین چیزی که باید درباره ی فهرست درست کردن به خاطر داشته باشید این است که دروغی بیش نیست. همه ی کارهای این فهرست را انجام نخواهم داد ولی پیدا کردن کارهایی که من را تبدیل به یک پسر معمولی کند آسان نیست به خاطر همین هم چند ایده ی دیگر به فهرستم اضافه کردم تا جذاب تر شود. مثلا از رفتن به لیپینگ لاما خوشم نمی آید. آن جا همه تلفن به دست اند. همه چیز گران است و هر کسی یک جور خاصی است همه هم سرگرم دیدن صفحه ی توئیتر اسنپ چت یا اینستاگرامشان هستند. به نظر من بی معنی است. کار دیگری که هیچ وقت قصد ندارم انجام بدهم رفتن به ساحل است دلایل خودم را دارم بعد از سه سال هنوز هم یادم می آید که چطور از دریا بیرون خزیدم و ماسه های یونان روی پوست خیسم چسبیده بود. گرمی ملایم خورشید در حال طلوع را روی پشتم حس می کردم و مزه ی نمک دریا یا شوری اشک انگار هنوز روی لب هایم است.
دیدن ساحل برایم خوشایند نیست.
صدای پای کسی را پشت سرم می شنوم و بعد لکسی جلوی در ظاهر می شود. می پرسد چه خبرها؟ و من لیست را دستش می دهم که ببیند. به شوخی می گوید همه ی این ها را برای امشب چیدی؟
می گویم من خوش بینم اگر چه دیگر خیلی هم مطمئن نیستم.
این مال مبتدی هاست.
بعد می گوید بیا از تو حرف بزنیم.
می گویم حدس می زدم.
سکوت می کنیم و من ناراحت می شوم که درست کردن لیست فکر مسخره ای بوده است.