توبی لولنس 1 زندگی معلق

وضعیت : موجود

قیمت : 422,400 ریال

480,000 ریال

صبح زود بود. صبحی مانند دیگر صبح ها در مزرعه ی سلدور. میا و مایی غرش توفان را هنگام خواب شنیده بودند خیلی زود بی سر و صدا به خاطر دو برادرشان بلند شده بودند پسرها پاسی از شب را با پدرشان کار کرده بودند تا با قارچ هایی که به تازگی در حاشیه ی مزرعه روییده بود تعداد زیادی کنسرو برای زمستان آماده کنند. پس از باران دخترها همیشه به آبگیر بانوان می رفتند. پدربزرگ اسلدور گودالی صاف و صیقلی را در پوسته ی درخت که بعد از هر باران پر از آب تمیز و شفاف می شد چنین نامیده بود بانوان خانواده ی اسلدور در این مکان حمام می کردند میا به آسمان نگاه کرد. تا یه ماه دیگه هوا خیلی خیلی سرد می شه منم الان حسابی استفاده می کنم. مایی جواب داد فکر کنم منو توی خونه اش به وان سرپوشیده داشته باشه خدمتکارهایی داره که پشتش رو لیف می زنن و کسایی که با تشت آب گرم روی سر و تنش می ریزن. بازی مورد علاقه ی آن ها همین بود تصور کردن زندگی برادرشان منو.
در خانواده ی آن ها عادت به خودستایی وجود نداشت. بنابراین اگر نامه های منو تا این حد پر شور و حرارت بود حتما واقعیت از این هم عالی تر بوده. می گفت دو خانه دارد پس لابد صاحب چهار خانه بوده. می نوشت صد و هفت جفت کفش دارد پس می توان گفت تعداد صحیح دست کم به هزار جفت می رسیده. دختر بزرگ گفت خیلی غم انگیزه که نمی تونیم براش نامه بنویسیم. هیچ وقت آدرسش رو نمی نویسه.

مشخصات نقد و بررسی نظرات کاربران