کتاب عدالت، چهارمین رمان جنایی از یه نویسنده بزرگ آلمان زبان.
کتاب عدالت همونطور که گفته شد، چهارمین رمان جنایی فردریش دورنمات نویسنده سوییسی‌الاصل هستش. دورنمات این رمان رو بعد از سه‌گانه جنایی معروف و مهم‌اش، (( قول، قاضی و جلادش، سوظن )) نوشته و منتشر کرده. این کار در اوج پختگی این نویسنده نوشته شده.
بخش اصلی داستان به شکل گزارش یه وکیل جوون روایت میشه. این وکیل توی پیچ و تاب و مشکلات یه پرونده پیچیده، خیلی چیزها رو از دست میده. این وکیل در تلاشه که جزئیات اتفاقات رو یه بار دیگه برای شفاف‌تر شدن همه چی، و پیدا کردن واقعیات، روی صفحه کاغذ بیاره و یادداشت کنه. اتفاقاتی که افتاده، اتفاقاتی که قراره بیفته به همراه جزئیات این اتفاقات، برای تحویل به مقامات بالا، یادداشت میشه. همه این یادداشت‌ها برای اینه که دلیل اتفاقاتی که منجر به مرگ چندین نفر شد رو پیدا کنه.
وجه تمایز فردریش دورنمات با بقیه نویسنده‌های سبک جنایی، مسائل و دغدغه‌های مطرح شده توسط این نویسنده، لا به لای سطرهای داستان‌اش هست. دورنمات به تعبیر خیلی از منتقدها، فیلسوفی هست که رمان مینویسه. دغدغه‌های فلسفی این نویسنده، باعث میشه که وقتی به سراغ داستان‌هاش میریم، به شکل ناگهانی با دریایی از اندیشه‌ها مواجه شیم.
در رابطه با این داستان هم، مساله‌ای که اینجا مطرح میشه، عدالت هست. دورنمات، با خلق موقعیت‌های اکسپرسیونیستی و جذاب‌اش، پرسشی رو مطرح میکنه. آیا میشه توی بی‌عدالتی، ریشه‌ای از عدالت رو جستجو کنیم؟ خود بی‌عدالتی، میتونه مقدمه‌ای باشه برای دست‌یابی به عدالت؟
مخاطب فارسی‌زبان، حالا این فرصت رو داره که این کتاب رو با ترجمه محمود حسینی‌زاد از متن آلمانی و به همت نشر برج بخونه.
جایی از رمان عدالت نوشته دورنمات میخونیم:
چه کسی مقصر است: کسی که قراردادی را پیشنهاد می کند، یا کسی که آن را قبول می کند؟ کسی که ممنوع می کند، یا کسی که ممنوعیت را زیر پا می گذارد؟ کسی که قوانین را وضع می کند، یا کسی که قانون شکنی می کند؟ کسی که اختیار می دهد، یا کسی که از اختیار استفاده می کند؟