کتاب خیابان تمساح، اثر ستایش شده و قابل توجه و ارزشمند نویسنده لهستانی، برونو شولتز هستش.
این کتاب توی لهستان با عنوان مغازه های دارچینی در زمان خود نویسنده منتشر شده بود. اما ترجمه انگلیسی این کتاب خیابان تمساح بود. که ما حالا با این اسم به سراغ این کتاب میریم.
این کتاب به ماجراهای متفاوتی که توی یه خیابون خاص اتفاق می افته می پردازه و به شرح حال چند تا شخصیت خاص که اکثر اون ها وجود حقیقی داشتن، می پردازه.
میشه گفت که این کتاب یه خود زندگی نامه است. برونو شولتز برای نگارش این کتاب از زبان اول شخص استفاده می کنه. خیلی از اتفاقاتی که توی کتاب خیابان تمساخ رخ میده، ریشه توی کودکی خود نویسنده، برونو شولتز داره و نویسنده از تجربه زیست خودش برای نوشتن این کتاب، بهره برده.
برونو شولتز که برای نوشتن این کتاب، خیلی تحت تاثیر نویسنده و شاعر مورد علاقه اش راینر ماریا ریلکه بوده، تمام تلاشش رو کرده که توی این اثر، به عمق تنهایی و انزوا و روزمرگی بیهوده و پوچ و دردناک زندگی انسان بپردازه. روزمرگی و بیهودگی ای که توی خیابان تمساح میبینیم، با روزمرگی و بیهودگی ای که نویسنده توی زندگی واقعی خودش باهاش مواجهه داشته، تفاوتی نداره. نویسنده تا اعماق ذهن و افکار شخصیت ها میره، تا اونجا که کتاب خیایان تمساح، با اسطوره شناسی ادغام میشه. برونو شولتز، انقدر توی پردازش شخصیت ها غرق میشه و به پیشینه اون ها میپردازه، که راهی به جز درک اسطوره شناسی برای ما باقی نمیزاره. همونطور که عقیده خودش هم بوده و توی داستانش هم اون رو جا داده، ما یه بازگشت به بستر تاریخی و نقطه زایش تاریخ داریم.
شولتز معتقد بوده که هر عنصر به ظاهر بیهوده و خاموشی که توی زندگی ما هستش، یه روزی به وقتش به شکل شگفت انگیزی خودش رو به ما نشون بده.
یه جا از کتاب خیابان تمساح از برونو شولتز میخونیم:
درست ورای کلمات ما... عناصر تاریک و سنجش ناپذیر میخروشند... بنابراین ما به درون خود، پس رفت و عقب نشینی میکنیم، سفر بازگشت به ریشه ها.