داستان درباره پسری به نام انزو است
پدرو مادرانزو به شکلی غیرعادی قد بلندی دارند پدرمادرهایشان هم همینطور برادرهای پدرانزو هم قدبلندهستند بنابراین به محض اینکه انزو به دنیاامداین اسم راکه درزبان آلمان باستان به معنی غول پیکراست روی اوگذاشتند
هر کدام از اعضای خانواده به موفقیت زیادی رسیده و نقشی به عهده دارد. اما انزو بااینکه تصویر سازی می‌کند و خیلی خوب نقاشی میکشد؛ نادیده گرفته می‌شود. برای همین آرزو می‌کند چند سانتی‌متر بیشتر قد بکشد.امامشکل اینجابودکه انزو به طرز غیرعادی کوچکترازهم سن وسالانش بود
درمدرسه هم کلاسی هایش انزورامسخره میکردند انزو انقدر کوتاه قدبودکه درنمایش مدرسه تمام هفت نقش کوتوله هارا به انزو داده بودند انزو دوست صمینی به نام الیز داشت که درباره همه چیز باهم صحبت میکردند اولین باری که انزو احساس خوبی داشت وقتی بودکه درمسابقه مصورنویسی نشان افتخار دریافت کرد اما با واکنش چندان جالبی ازطرف خانواده اش مواجه نشد
خانواده انزو اورا خیلی دوست داشتند اماخب نه جشنی و نه خوشحالی
به هرحال انزو روزهارامیگذراند واین درحالی بودکه کم کم قد میکشید و انگار دانه های بلندقدی در انزو جوانه زده بودند زندگی انزو از لحطه ای هیجان انگیزمبشود که دومین نامه انجمن بین المللی داستان های مصورکارتونی به دستش میرسد. انزو فکرمیکند که بروشور دوره های آموزشی است و یا اینکه چون نشان افتخار گرفته اسمش وارد لیست فهرست پستی انجمن شده است اما داخل پاکت هیچ کدام ازاین هانبود بلکه دعوت نامه بود. دعوت نامه ای برای شرکت در جشنواره ی داستان های مصور
الیز و انزو نقشه میکشند تاهرطور شده به این جشنواره بروند