کتاب درباره ی کسانی است که تحت تاثیر افراد خودشیفته قرار گرفته اند و تاثیری که اینگونه افراد می توانند بر روح و روان آنها بگذارند.فرزندانی که مادران خودشیفته دارند بیشتر اوقات دچار احساس گناه و شرم هستند این مادران لذت زندگی را از فرزندان خود سلب می کنند.
کارولین فاستر نویسنده ی این کتاب راه حل هایی برای عبور از رنج مواجهه با مادران خودشیفته به ما ارائه می دهد.او توصیه هایی را برای کمک به سلامت قربانی افراد خودشیفته بیان می کند.
به ما یاد می دهد چطور رفتارهای سمی را شناسایی کنیم و چگونه بتوانیم در برابر این افراد از خود محافظت کنیم.
کارولین فوستر می گوید مجبور نیستیم تمام عمر به عنوان یک قربانی زندگی کنیم.او در این کتاب راه هایی را برای بیرون آمدن از این تروما و به دست گرفتن کنترل زندگی خود به ما ارائه می دهد.او همچنین به ما یاد می دهد چگونه با یک والد خودشیفته رفتار کنیم.
کتاب شخصیت خودشیفته را نوعی بیمار روانی می داند و خودشیفتگی را از خودخواهی متمایز می داند.
خودشیفتگی چیزی فراتر از خصوصیات و خلقیات است.خودشیفته ها سعی می کنند اراده ی قربانیان خود را برای زندگی از بین ببرند.
بخشی از کتاب
از آنجا که نمی توانید شخص خودشیفته را تغییر دهید کاری که می توانید بکنید چهارچوب بندی مجدد این تجربه است.به جای احساس ناتوانی و خشم می توانید تجربه تان را از نو تعریف کنید.می توانید معنی تجربه را تغییر دهید.
به طور مثال وقتی مادرتان وارد اتاقتان می شود و کارتان را قطع می کند احتمالا اولین چیزی که اتفاق می افتد این است که عصبی می شوید و احساسات منفی تان بالا می آید سیستم جنگ و گریزتان به کار می افتد.چون می دانید که این موضوع قرار نیست به طرز مثبتی خاتمه پیدا کند.
به جای تمرکز برچیز منفی آن را تغییر داده و از نو برای خودتان تعریفش کنید.