لوسی‌در کودکی پدر مادرش را از دست داده و کودکی سختی را گذرانده است لوسی وقتی پدر مادرش را از دست داد در کودکی تنهای تنها شد به هر حال لوسی با هر سختی که در دوران کودکی گذشته بود بزرگ شد و او حالا کمک معلم شده کمک معلمی بسیار مهربان است لوسی تا به حال شاگردان زیادی داشته است اما هیچ کدام مانند کریستوفر دل روسی را به درد نیاورده‌اند کریستوفر هم مانند لوسی تحت سرپرستی موقت بود و اولین واقعیت این بود که میانگین مدت زمانی که کودک تحت سرپرستی موقت قرار می‌گیرد ۲۰ ماه است یعنی نزدیک به ۲ سال کریستوفر در ماه بیستم بود فهمیدن این موضوع قلب لوسی را به درد می‌آورد و از این به بعد تنها تلاش لوسی راحت کردن زندگی برای کریستوفر است و یا اینکه بتواند سرپرستی کریستوفر را به دست بیاورد او می‌خواهد هر طور شده کریستوفر را به عنوان فرزند خواندش داشته باشد اما عدم شرایط مساعد مالی مانع تحقق این رویا است تا اینکه جک مستر سون مسابقه عجیب در جزیره ساعت برگزار می‌کند که برنده آن حق انتشار تنها نسخه دست نویس او را دریافت می‌کند طبعاً پیروزی لوسی در این مسابقه می‌تواند زندگی‌اش را برای همیشه تغییر دهد
در واقع نویسنده با الهام از داستان چارلی و کارخانه شکلات سازی رمانی امیدبخش نوشته که پر از معماهای غیرقابل پیش‌بینی است کتاب باعث می‌شود که شخصیت‌های داستان با عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های دوران کودکی‌شان روبرو شوند رمان بسیار خیال انگیز و خلاقانه است و می‌تواند نجات بخش هم باشد و البته سرشار از قدرت تخیل