مورگان هازل در این کتاب برای ما شرح می دهد که سرنوشت تا حد زیادی تصادفی رقم می خورد و به ما می گوید حقایقی در جهان وجود دارد که هیچ گاه تغییر نمی کنند.نویسنده در کتاب نکاتی را ارائه می کند تا به ما کمک کند بتوانیم آن حقایق را بیابیم.
اگر بتوانیم این حقیقت های ثابت را درک کنیم راه موفقیت برای ما هموار خواهد شد.با تکیه بر امور ثابتی که قرن هاست تغییر نکرده اند می توان مسیر آینده را پیش بینی کرد.
این کتاب به ما یاد می دهد اگر ما تمرکز خود را در اموری بگذاریم که تغییر نمی کنند دیگر به اتفاقات ناگهانی فکر نمی کنیم و به دنبال درک رفتارهایی هستیم که محدودیتی ندارند.
بر اساس وقایع گذشته است که ما می توانیم آینده را پیش بینی کنیم البته پیش بینی ما بر اساس رفتار مردم است نه رویدادی خاص،چون مردم در طول تاریخ تا کنون رفتارشان در برابر عوامل مختلف یکسان بوده و خواهد بود.
مورگان هازل در این کتابش اهمیت حفظ تعادل بین خوش بینی و بد بینی را به ما یاد می دهد او با اشاره به داستان ها و مثال هایی به ما یادآور می شود که خوش بینی به ما کمک می کند تا امیدوار باشیم و برای آینده تلاش کنیم و بدبینی گاهی به ما کمک می کند از خطرات احتمالی آگاه شویم تا بتوانیم از آنها دوری کنیم یا با آنها مقابله کنیم.
در هرج و مرجی که در عصر ما وجود دارد خواندن این کتاب به ما کمک کند بتوانیم به ثبات و پایداری برسیم.
بخشی از کتاب
بیشتر نهال های درختان دهه های اولیه زندگی را زیر سایه مادران شان می گذرانند.نور محدود خورشید به این معناست که آنها به آرامی رشد می کنند.رشد آهسته منجر به چوب متراکم و سخت می شود.اما اگر درختی را در زمین باز بکارید اتفاق جالبی می افتد نهال محروم از سایه درختان بزرگتر نور خورشید را می بلعد و سریع رشد می کند،رشد سریع منجر به چوب نرم و ترد می شود و چون فرصت سخت و متراکم شدن نداشته است چوب نرم و ترد هم محل پرورش قارچ و آفت است.درختی که سریع رشد می کند زود می پوسد بنابراین فرصتی برای پیرشدن ندارد.
تعجیل موجب تعطیل است.