
ادگار آلن پو
1809- 1849 ¡ آمريكايي
خالق داستانهاي پليسي و حكايتهاي وحشت و تعليق، يكي از غولهاي تاريخ ادبيات است. زندگي او به دليل سوءمصرف الكل، فقر، بيثباتي و افسردگي، به اندازهي مرگش عجيب و غريب بود.
ادگار آلن پو، شاعر، نویسنده، ویراستار و منتقد، بیشتر به دلیل داستانهای کوتاهش و به عنوان بنیانگذار داستانهای ترسناک پلیسی و «رمانتیسم تاریک» شناخته میشود.
پدر و مادر او، هر دو بازیگران فقیری در بوستونِ ماساچوست بودند. بعد از مرگ مادرش در دوسالگی، پو توسط خانوادهی آلن از ویرجینیا، بزرگ شد و بعدها نام خانوادگی آلن را به نام خود اضافه کرد. در ۱۸۱۵ خانوادهاش به لندن نقل مکان کردند و پنج سال در این شهر ماندند. در این مدت، در مدرسهی مانور هاوس تحصیل کرد که برایش تجربهی تلخی بود. او از این تجربه در نوشتن داستان «سقوط خانهی آشر» استفاده کرد.
در ۱۸۲۶ برای تحصیل زبان به دانشگاه ویرجینیا رفت، اما به سرعت بدهی زیادی بابت قمار و مشروبات الکلی بالا آورد. در پایان سال، سرمایهاش تمام شد و تحصیل را رها کرد. او در ارتش ایالاتمتحده ثبتنام کرد و در آنجا به سرعت به درجهی گروهبانی ارتقا یافت. سپس در آکادمی نظامی وست پوینت ثبتنام کرد، اما خیلی زود تصمیم گرفت آنجا را ترک کند، بنابراین در ژانویهی ۱۸۳۱ اخراج خود را با نقض قوانین آکادمی ترتیب داد. اولین اثر او به نام «تیمور لنگ و دیگر اشعار» که با الهام از آثار لرد بایرون نوشته شده بود، در ۱۸۲۷ منتشر شد و توانست توجه اندکی را به خود جلب کند. او تا ۱۸۳۳ به موفقیت چشمگیری نرسید. سال ۱۸۳۳ جایزهی ادبی را برای داستان «پیامی پیدا شده در بطری» دریافت کرد؛ داستان ترسناکی که رویدادهایش در یک کشتی اتفاق میافتد.
موفقیتهای دنبالهدار
پو در ۱۸۳۴ به ویرجینیا بازگشت و در آنجا با دختر عمهاش، ویرجینیا کلم ازدواج کرد. او به عنوان سردبیر و منتقد در نشریات متعددی مشغول به کار شد، زیرا درآمدی که از راه نوشتن داستان به دست میآورد کفاف هزینههای زندگیاش را نمیداد، البته بسیاری از داستانهای او برای اولین بار در همین مجلات منتشر شدند، از جمله «سقوط خانهی آشر» (۱۸۳۹) که در آن فرو رفتن قهرمان داستان به کام جنون با فروریختن خانهی رو به زوال او، نشان داده شده است. پو پس از آن آثار دیگری منتشر کرد مانند «قتلهای کوچهی مورگ» (۱۸۴۱) که میتوان آن را یکی از اولین داستانهای پلیسی حساب کرد و «گربهی سیاه» (۱۸۴۳) که دربارهی فروپاشی روانی است.
آلن پو در ۱۸۴۵ با انتشار داستان «کلاغ» به شهرت رسید، اما این شهرت برای او ثروتی به ارمغان نیاورد. داستانهای پو اغلب در قسمتهای کوتاه و به صورت دنبالهدار منتشر شد، روندی که کاملاً مناسب سبک نوشتاری او بود. او ابتدا یک شخصیت قدرتمند خلق کرد تا با ایجاد موقعیت اولیه خوانندگانش را به فضای داستانهای ترسناک و پرتعلیق خود بکشاند.
بسیاری بر این باورند که بزرگترین مهارت پو، قدرتش در ترسیم فضاهایی است که اغلب بسته محصور و تنشزا هستند؛ برای مثال در «سقوط خانهی آشر» و آخرین داستان چند لایهاش «خمرهی آمونتیلادو» (۱۸۴۶) این فضاسازی به شکلی عالی انجام شده است.
پایان مرموز
داستان زندگی پو در اکتبر ۱۸۴۹ به آخر رسید؛ دو روز پس از روزی که او را در یکی از خیابانهای بوستون با لباسهایی که مال خودش نبود، در «پریشانی شدید» یافتند. علت مرگ او هنوز ناشناخته است، اما حدس و گمانها فراوانی زده شده است. از سوءمصرف مواد مخدر و الکل گرفته تا بیماری قلبی، سیفلیس و عفونت در اثر گاز گرفته شدن به وسیلهی یک خفاش هار. تنها هفت نفر در تشییع جنازهی او شرکت کردند. آنچه مسلم است پو برای حمل اندوه و غم یک ذهن آشفته در موقعیت مناسبی قرار داشت. داستانهای او اغلب به روان رنجدیدهی نویسندهای اشاره میکنند که به شکل نامطمئنی در مرز جنون و نبوغ قدم بر میدارد.
دیدگاه خود را بنویسید