
جوزف كنراد
1857- 1924 ¡ بريتانيايي، متولد لهستان
او با اينكه انگليسيزبان نبود، يكي از بزرگترين نويسندگان اين زبان شد و با تكيه بر تجربيات دوران دريانوردي خود تأثيرات غيرانساني استعمار بر مردم را بررسي كرد.
جوزف تئوفور کنراد کورزنیوفسکی که بعدها با نام جوزف کنراد مشهور شد سال ۱۸۵۷ در بردیچیف به دنیا آمد، شهری که امروزه در اوکراین است. والدین او از اشراف زمیندار لهستانی بودند. از قرن هجدهم، لهستان دیگر یک کشور مستقل نبود و بیشتر لهستانیها تحت حاکمیت امپراتوری روسیه زندگی میکردند؛ وضعیتی که موجب خشم اشراف لهستانی بود. پدر کنراد، آپولو کورزنیوفسکی، نویسنده و میهنپرست آرمانگرا، در ۱۸۶۱ به ورشو نقل مکان کرد. او در تلاش بود که جنبش مقاومتی را در برابر حکومت روسیه سازماندهی کند، اما به عنوان یک براند از سیاسی دستگیر شد و به همراه خانوادهاش به باتلاقهای سرد و تاریک وولوگدا در شمال روسیه تبعید شد. سلامتی مادر کنراد به دلیل زندگی در این وضعیت سخت تحلیل رفت و او در ۱۸۶۵ در تبعید درگذشت. آپولو در ۱۸۶۷ اجازه یافت به لهستان برگردد، اما او مردی در هم شکسته بود و پس از سوزاندن تمام دستنوشتههایش در ۱۸۶۹ در کراکوف درگذشت.
زندگی روی دریا
از اشرافزادهای لهستانی که در چنین وضعیت غمانگیزی یتیم شده بود انتظار نمیرفت که ندای دریا را بشنود، اما کنرادِ جوان یک کتابخوان مشتاق بود و کتابها الهامبخش عطش سفر و ماجراجویی هستند. تلاشهای عموی مادری و سرپرستش تادئوس بابروفسکی برای هدایت او به مسیر معقولتری در زندگی بيفایده بود و کنراد در هفده سالگی تصمیم گرفت دریانورد شود. بابروفسكي به طور منطقی نمیتوانست با خروج مرد جوان از لهستان مخالفت کند، زیرا او به عنوان پسر یک برانداز همیشه زیر نظر مقامات روسی بود، بنابراین به کنراد اجازه داد به فرانسه برود و برای تجارت دریایی ثبتنام کند. کنراد با مستقر شدن در بندرِ مارسیِ فرانسه، زندگی بیقید و قاعدهای را شروع کرد. او اسلحه میکشید، قاچاق میکرد، یکبار هم طی یک دوئل یا در اقدام به خودکشی گلوله خورد. در هر حال او دائماً به هوای پول، سرپرست خود را آزار میداد. در ۱۸۷۸ تحت فشار مداوم بابروفسکی برای اصلاح، کنراد به انگلستان مهاجرت کرد و به یک ناوگان تجاری پیوست و قرار شد به مدت ۱۴ سال به عنوان یک ملوان بریتانیایی خدمت کند. او از کودکی زبان فرانسه را یاد گرفته بود، اما به سختی یک کلمه انگلیسی ميدانست. جوزف در حال پیشرفت در حرفهی دریایی خود این زبان را هم یاد میگرفت و از کشتیرانی نزدیک ساحل به سفرهای طولانیمدت میرفت و به درجات بالاتر ارتقا مییافت تا این که در ۱۸۸۶ شهروندی بریتانیا را به دست آورد.
سفرهای پربار
کنراد در طول سالهای دریانوردی، تجربیاتی به دست آورد که در نهایت الهامبخش بسیاری از داستانهای او شدند. در ۱۸۸۱ همراه یک محمولهی زغالسنگ از نیوکاسل با یک کشتی بادبانی که مناسب دریانوردی نبود راهی بانکوک شد، اما این سفر با غرق شدن کشتی و محمولهاش به پایان رسید. این ماجرا بعداً دستمایهی نگارش داستان کوتاه او «جوانی» (۱۸۹۸) شد. سفری از بمبئی به لندن سوار بر یک کشتی بادبانی در 1884 در نوشتن رمان «فرزندان دريا» (۱۸۹۷ ) الهامبخش او شد؛ داستان ملوانی سیاهپوست در حال مرگ در یک کشتی آسيبديده که تمثیلی از رفاقت در مواجهه با ناملایمات است. کنراد از ۱۸۸۷ تا ۱۸۸۸ در آسیای جنوب شرقی ماند و با شخصیتهایی مانند کاپیتان جان مکور و تاجر چارلز اولمایر ملاقات کرد که اولی به عنوان قهرمان رمان «طوفان» (۱۹۰۲) جاودانه شد و دیگری در اولین رمان کنراد، «حماقت خانهی آلمایر»، تبدیل به کاسپار آلمایر، شد.
ماجراجویی در مستعمرات
در ۱۸۸۸ کنراد ناخدای کشتی خودش شد، اما همچنان بیقرار و ناخشنود بود. یک سال بعد با عطش کسب تجربههای تازه، برای خدمت به بلژیکیها در کنگو درخواست داد. او که ناخدای یک قایق رودخانهای بود که فرمانده قبلیاش کشته شده بود، از راه زمینی به کینشاسا سفر کرد و سپس با یک قایق بخار از رودخانهی کنگو به سمت آبشار بویوما رفت. در این زمان ابتلا به اسهال خونی و مالاریا جانش را به خطر انداخته بود، اما بدتر از این رنج، منظرهی انحطاط اخلاقی بود، زیرا استعمارگران اروپایی درگیر چیزی بودند که کنراد آن را «شرمآورترین تلاش و تقلا برای غارت که در طول تاریخ وجدان بشر را مخدوش کرده است» میخواند. او تمام این تجربه را به شکلی به یادماندنی در رمان مشهورش «دل تاریکی» (۱۸۹۹) شرح داده است.
کنراد به انگلستان و زندگی دریانوردی بازگشت، اما مدام از خودش ناراضی بود. در ۱۸۹۴ پس از لغو ناگهانی سفری که برای آن ثبتنام کرده بود، تصمیم گرفت داستانی خیالی را که چند سال درگیر آن بود به پایان برساند: «حماقت خانهی آلماير». این کتاب برای انتشار پذیرفته شد و همراه با «مطرود جزایر» (۱۸۹۶)، کنراد را به عنوان نویسندهای برجسته معرفی کرد. او برای کامل کردن تغییرات زندگیاش در ۱۸۹۶ با جسی جورج، زنی از طبقهی کارگر که شانزده سال از او کوچکتر بود و با تایپ کردن امرار معاش میکرد، ازدواج کرد. در کمال خوشاقبالی طبیعت آرام جسی مکمل خلق و خوی ناآرام کنراد بود. آنها صاحب دو فرزند شدند.
یکجانشینی
کنراد بقیهی عمر را وقف نوشتن کرد و بیشتر این مدت را در مناطق روستایی جنوب انگلستان زندگی کرد. کارهای اولیهی او عمدتاً مبتنی بر تجربیات شخصی از زندگی در دریا و مستعمرات اروپایی بود. آنها منعکسکنندهی جبرگرایی نویسنده و مشغلهی ذهنی او با مسئولیت شخصی و مفهوم شرافت بودند، به ویژه رمان «لرد جیم» (۱۹۰۰) که تلاشهای یک مرد را برای رهایی از سرکشی شرمآورش از انجام وظیفه بررسی میکند. تصویر کنراد استعمار و آنچه اروپا به عنوان «مأموریت تمدنی» خود در جهان خارج ميديد، با شک و تردیدی طعنهآمیز همراه بود. از نظر کنراد، هیچ تمایز اخلاقی بین اروپاییها و جمعیتهای محلی که بر آنها حکومت میکردند وجود نداشت.
واپسین کارها
سابقهی لهستانی کنراد به او آگاهی دقیقی از مسائل سیاسی داده بود که به طور مداوم در کار او برجستهتر شد. در ۱۹۰۴ رمان «نوسترومو» را منتشر کرد. او در نوشتن این کتاب از تجربیات شخصیاش فاصله گرفته تا درگیریهای سیاسی و اخلاقی ناشی از ورود سرمایهداری جهانی به یک ایالت فاسد و خشن آمریکای جنوبی را به تصویر بکشد. در «مأمور سری» (۱۹۰۷) لندن را محل وقوع داستانی تاریک دربارهی تهدید و بیهودگی خشونت هرج و مرج طلبها قرار داد و در «از چشم غربی» (۱۹۱۱) به پوچگرایی (نیهیلیسم) اخلاقی انقلابیهای بالقوه در روسیه حمله کرد. کنراد با رمان «شانس» ۱۹۱۳ به موفقیت عمومی غیر منتظرهای دست یافت و در آخرین اثر بزرگش، «پیروزی» (۱۹۱۵) به جزایر جنوب شرقی آسیا بازگشت تا بیانیهی قدرتمند دیگری دربارهی دیدگاههای تیره و تار خود نسبت به زندگی صادر کند.
برخی از محققان حدس میزنند که این رمان همچنین با یکی از ناکامیهای خود نویسنده مرتبط است (ناتوانی در ادارهي روابط جنسی).
کنراد در ۱۹۲۴ کمی بعد از امتناع از گرفتن نشان شوالیه درگذشت. آثار او همچنان قدرت تأثیرگذاری خود را حفظ کرده است و مشاهیری نظیر تی اس الیوت و باب دیلن به آنها اشاره کردهاند. «دل تاریکی» منبع الهام فیلم اسکار بردهی فرانسیس فورد کاپولا یعنی «اینک آخرالزمان» (۱۹۸۰) است.
دیدگاه خود را بنویسید