این کتاب با روایت داستان هایی تاثیر گذار حقایق زندگی را برای ما آشکار می کند و با خواندن این داستان ها می توانیم با ناخودآگاه خویش ارتباط برقرار کنیم و با روشنایی این حقایق می توانیم بخش تاریک وجود خود را ببینیم.
کتاب با ارائه روش های کارآمد به ما یاد می دهد چگونه کی توانیم به خواسته های طبیعی خود دست پیدا کنیم.
داستان زندگی جوانی که می خواهد برای کسب درآمد کتابی منتشر کند اما با مشکلات زیادی رو به رو می شود.
کتاب شامل پانزده حکایت است و در هر حکایت روشی کارآمد برای موفقیت و رسیدن به خواسته به ما یاد می دهد.
مارک فیشر نویسنده ی کتاب می گوید:بیشتر مردم می ترسند چیزی بخواهند و زمانی هم که چیزی می خواهند به اندازه ی کافی برای رسیدن به آن اصرار نمی کنند.او از ما می خواهد کارمان را دوست داشته باشیم و از آن لذت ببریم البته فقط دوست داشتن کار کافی نیست باید از اسرار کار خود آگاه باشیم.
برای رسیدن به ثروت باید شور و شوق آن را داشته باشیم بزرگترین محدودیت کمبود تخیل است.
بخشی از کتاب
باید توهم شکست و ناکامی در ذهن شما جای خود را به تصورات مثبت داده و اعتماد به نفس لازم در وجود شما ایجاد گردد.باید آن بینش منفی گرانه که ضمیر پنهان شما را فریب داده بود اینک مورد تجدید نظر قرار گرفته و اندیشه ای نوین جانشین آن کنید.تا بتوانید آینده ی خویش را به شکل دلخواه خود شکل داده و فرمانروای سرنوشت خود گردید.